English    Türkçe    فارسی   

3
3772-3796

  • خود بنه و بنگاه من در نیستیست ** یکسواره نقش من پیش ستیست
  • مریما بنگر که نقش مشکلم ** هم هلالم هم خیال اندر دلم
  • چون خیالی در دلت آمد نشست ** هر کجا که می‌گریزی با توست
  • جز خیالی عارضی باطلی ** کو بود چون صبح کاذب آفلی 3775
  • من چو صبح صادقم از نور رب ** که نگردد گرد روزم هیچ شب
  • هین مکن لاحول عمران زاده‌ام ** که ز لاحول این طرف افتاده‌ام
  • مر مرا اصل و غذا لاحول بود ** نور لاحولی که پیش از قول بود
  • تو همی‌گیری پناه ازمن به حق ** من نگاریده‌ی پناهم در سبق
  • آن پناهم من که مخلصهات بوذ ** تو اعوذ آری و من خود آن اعوذ 3780
  • آفتی نبود بتر از ناشناخت ** تو بر یار و ندانی عشق باخت
  • یار را اغیار پنداری همی ** شادیی را نام بنهادی غمی
  • اینچنین نخلی که لطف یار ماست ** چونک ما دزدیم نخلش دار ماست
  • اینچنین مشکین که زلف میر ماست ** چونک بی‌عقلیم این زنجیر ماست
  • اینچنین لطفی چو نیلی می‌رود ** چونک فرعونیم چون خون می‌شود 3785
  • خون همی‌گوید من آبم هین مریز ** یوسفم گرگ از توم ای پر ستیز
  • تو نمی‌بینی که یار بردبار ** چونک با او ضد شدی گردد چو مار
  • لحم او و شحم او دیگر نشد ** او چنان بد جز که از منظر نشد
  • عزم کردن آن وکیل ازعشق کی رجوع کند به بخارا لاابالی‌وار
  • شمع مریم را بهل افروخته ** که بخارا می‌رود آن سوخته
  • سخت بی‌صبر و در آتشدان تیز ** رو سوی صدر جهان می‌کن گریز 3790
  • این بخارا منبع دانش بود ** پس بخاراییست هر کنش بود
  • پیش شیخی در بخارا اندری ** تا به خواری در بخارا ننگری
  • جز به خواری در بخارای دلش ** راه ندهد جزر و مد مشکلش
  • ای خنک آن را که ذلت نفسه ** وای آنکس را که یردی رفسه
  • فرقت صدر جهان در جان او ** پاره پاره کرده بود ارکان او 3795
  • گفت بر خیزم هم‌آنجا واروم ** کافر ار گشتم دگر ره بگروم