English    Türkçe    فارسی   

3
4156-4180

  • تا ازین گرداب دوران وا رهی ** بر سر گنج وصالم پا نهی
  • لیک شیرینی و لذات مقر ** هست بر اندازه‌ی رنج سفر
  • آنگه ا ز شهر و ز خویشان بر خوری ** کز غریبی رنج و محنتها بری
  • تمثیل گریختن مومن و بی‌صبری او در بلا به اضطراب و بی‌قراری نخود و دیگر حوایج در جوش دیگ و بر دویدن تا بیرون جهند
  • بنگر اندر نخودی در دیگ چون ** می‌جهد بالا چو شد ز آتش زبون
  • هر زمان نخود بر آید وقت جوش ** بر سر دیگ و برآرد صد خروش 4160
  • که چرا آتش به من در می‌زنی ** چون خریدی چون نگونم می‌کنی
  • می‌زند کفلیز کدبانو که نی ** خوش بجوش و بر مجه ز آتش‌کنی
  • زان نجوشانم که مکروه منی ** بلک تا گیری تو ذوق و چاشنی
  • تا غذی گردی بیامیزی بجان ** بهرخواری نیستت این امتحان
  • آب می‌خوردی به بستان سبز و تر ** بهراین آتش بدست آن آب خور 4165
  • رحمتش سابق بدست از قهر زان ** تا ز رحمت گردد اهل امتحان
  • رحمتش بر قهر از آن سابق شدست ** تا که سرمایه‌ی وجود آید بدست
  • زانک بی‌لذت نروید لحم و پوست ** چون نروید چه گدازد عشق دوست
  • زان تقاضا گر بیاید قهرها ** تا کنی ایثار آن سرمایه را
  • باز لطف آید برای عذر او ** که بکردی غسل و بر جستی ز جو 4170
  • گوید ای نخود چریدی در بهار ** رنج مهمان تو شد نیکوش دار
  • تا که مهمان باز گردد شکر ساز ** پیش شه گوید ز ایثار تو باز
  • تا به جای نعمتت منعم رسد ** جمله نعمتها برد بر تو حسد
  • من خلیلم تو پسر پیش بچک ** سر بنه انی ارانی اذبحک
  • سر به پیش قهر نه دل بر قرار ** تا ببرم حلقت اسمعیل‌وار 4175
  • سر ببرم لیک این سر آن سریست ** کز بریده گشتن و مردن بریست
  • لیک مقصود ازل تسلیم تست ** ای مسلمان بایدت تسلیم جست
  • ای نخود می‌جوش اندر ابتلا ** تا نه هستی و نه خود ماند ترا
  • اندر آن بستان اگر خندیده‌ای ** تو گل بستان جان و دیده‌ای
  • گر جدا از باغ آب و گل شدی ** لقمه گشتی اندر احیا آمدی 4180