English    Türkçe    فارسی   

3
4255-4279

  • گر به ظاهر آن پری پنهان بود ** آدمی پنهان‌تر از پریان بود 4255
  • نزد عاقل زان پری که مضمرست ** آدمی صد بار خود پنهان‌ترست
  • آدمی نزدیک عاقل چون خفیست ** چون بود آدم که در غیب او صفیست
  • تشبیه صورت اولیا و صورت کلام اولیا به صورت عصای موسی و صورت افسون عیسی علیهما السلام
  • آدمی همچون عصای موسی‌است ** آدمی همچون فسون عیسی‌است
  • در کف حق بهر داد و بهر زین ** قلب مومن هست بین اصبعین
  • ظاهرش چوبی ولیکن پیش او ** کون یک لقمه چو بگشاید گلو 4260
  • تو مبین ز افسون عیسی حرف و صوت ** آن ببین کز وی گریزان گشت موت
  • تو مبین ز افسونش آن لهجات پست ** آن نگر که مرده بر جست و نشست
  • تو مبین مر آن عصا را سهل یافت ** آن ببین که بحر خضرا را شکافت
  • تو ز دوری دیده‌ای چتر سیاه ** یک قدم فا پیش نه بنگر سپاه
  • تو ز دوری می‌نبینی جز که گرد ** اندکی پیش آ ببین در گرد مرد 4265
  • دیده‌ها را گرد او روشن کند ** کوهها را مردی او بر کند
  • چون بر آمد موسی از اقصای دشت ** کوه طور از مقدمش رقاص گشت
  • تفسیر یا جبال اوبی معه والطیر
  • روی داود از فرش تابان شده ** کوهها اندر پیش نالان شده
  • کوه با داود گشته همرهی ** هردو مطرب مست در عشق شهی
  • یا جبال اوبی امر آمده ** هر دو هم‌آواز و هم‌پرده شده 4270
  • گفت داودا تو هجرت دیده‌ای ** بهر من از همدمان ببریده‌ای
  • ای غریب فرد بی مونس شده ** آتش شوق از دلت شعله زده
  • مطربان خواهی و قوال و ندیم ** کوهها را پیشت آرد آن قدیم
  • مطرب و قوال و سرنایی کند ** که به پیشت بادپیمایی کند
  • تا بدانی ناله چون که را رواست ** بی لب و دندان ولی را ناله‌هاست 4275
  • نغمه‌ی اجزای آن صافی‌جسد ** هر دمی در گوش حسش می‌رسد
  • همنشینان نشنوند او بشنود ** ای خنک جان کو به غیبش بگرود
  • بنگرد در نفس خود صد گفت و گو ** همنشین او نبرده هیچ بو
  • صد سال و صد جواب اندر دلت ** می‌رسد از لامکان تا منزلت