English    Türkçe    فارسی   

3
458-482

  • گندم از بالا بزیر خاک شد ** بعد از آن او خوشه و چالاک شد
  • دانه‌ی هر میوه آمد در زمین ** بعد از آن سرها بر آورد از دفین
  • اصل نعمتها ز گردون تا بخاک ** زیر آمد شد غذای جان پاک 460
  • از تواضع چون ز گردون شد بزیر ** گشت جزو آدمی حی دلیر
  • پس صفات آدمی شد آن جماد ** بر فراز عرش پران گشت شاد
  • کز جهان زنده ز اول آمدیم ** باز از پستی سوی بالا شدیم
  • جمله اجزا در تحرک در سکون ** ناطقان که انا الیه راجعون
  • ذکر و تسبیحات اجزای نهان ** غلغلی افکند اندر آسمان 465
  • چون قضا آهنگ نارنجات کرد ** روستایی شهریی را مات کرد
  • با هزاران حزم خواجه مات شد ** زان سفر در معرض آفات شد
  • اعتمادش بر ثبات خویش بود ** گرچه که بد نیم سیلش در ربود
  • چون قضا بیرون کند از چرخ سر ** عاقلان گردند جمله کور و کر
  • ماهیان افتند از دریا برون ** دام گیرد مرغ پران را زبون 470
  • تا پری و دیو در شیشه شود ** بلک هاروتی به بابل در رود
  • جز کسی کاندر قضا اندر گریخت ** خون او را هیچ تربیعی نریخت
  • غیر آن که در گریزی در قضا ** هیچ حیله ندهدت از وی رها
  • قصه‌ی اهل ضروان و حیلت کردن ایشان تا بی زحمت درویشان باغها را قطاف کنند
  • قصه‌ی اصحاب ضروان خوانده‌ای ** پس چرا در حیله‌جویی مانده‌ای
  • حیله می‌کردند کزدم‌نیش چند ** که برند از روزی درویش چند 475
  • شب همه شب می‌سگالیدند مکر ** روی در رو کرده چندین عمرو و بکر
  • خفیه می‌گفتند سرها آن بدان ** تا نباید که خدا در یابد آن
  • با گل انداینده اسگالید گل ** دست کاری می‌کند پنهان ز دل
  • گفت الا یعلم هواک من خلق ** ان فی نجواک صدقا ام ملق
  • گفت یغفل عن ظعین قد غدا ** من یعاین این مثواه غدا 480
  • اینما قد هبطا او صعدا ** قد تولاه و احصی عددا
  • گوش را اکنون ز غفلت پاک کن ** استماع هجر آن غمناک کن