English    Türkçe    فارسی   

3
473-497

  • غیر آن که در گریزی در قضا ** هیچ حیله ندهدت از وی رها
  • قصه‌ی اهل ضروان و حیلت کردن ایشان تا بی زحمت درویشان باغها را قطاف کنند
  • قصه‌ی اصحاب ضروان خوانده‌ای ** پس چرا در حیله‌جویی مانده‌ای
  • حیله می‌کردند کزدم‌نیش چند ** که برند از روزی درویش چند 475
  • شب همه شب می‌سگالیدند مکر ** روی در رو کرده چندین عمرو و بکر
  • خفیه می‌گفتند سرها آن بدان ** تا نباید که خدا در یابد آن
  • با گل انداینده اسگالید گل ** دست کاری می‌کند پنهان ز دل
  • گفت الا یعلم هواک من خلق ** ان فی نجواک صدقا ام ملق
  • گفت یغفل عن ظعین قد غدا ** من یعاین این مثواه غدا 480
  • اینما قد هبطا او صعدا ** قد تولاه و احصی عددا
  • گوش را اکنون ز غفلت پاک کن ** استماع هجر آن غمناک کن
  • آن زکاتی دان که غمگین را دهی ** گوش را چون پیش دستانش نهی
  • بشنوی غمهای رنجوران دل ** فاقه‌ی جان شریف از آب و گل
  • خانه‌ی پر دود دارد پر فنی ** مر ورا بگشا ز اصغا روزنی 485
  • گوش تو او را چو راه دم شود ** دود تلخ از خانه‌ی او کم شود
  • غمگساری کن تو با ما ای روی ** گر به سوی رب اعلی می‌روی
  • این تردد حبس و زندانی بود ** که بنگذارد که جان سویی رود
  • این بدین سو آن بدان سو می‌کشد ** هر یکی گویا منم راه رشد
  • این تردد عقبه‌ی راه حقست ** ای خنک آن را که پایش مطلقست 490
  • بی‌تردد می‌رود در راه راست ** ره نمی‌دانی بجو گامش کجاست
  • گام آهو را بگیر و رو معاف ** تا رسی از گام آهو تا بناف
  • زین روش بر اوج انور می‌روی ** ای برادر گر بر آذر می‌روی
  • نه ز دریا ترس نه از موج و کف ** چون شنیدی تو خطاب لا تخف
  • لا تخف دان چونک خوفت داد حق ** نان فرستد چون فرستادت طبق 495
  • خوف آن کس راست کو را خوف نیست ** غصه‌ی آن کس را کش اینجا طوف نیست
  • روان شدن خواجه به سوی ده
  • خواجه در کار آمد و تجهیز ساخت ** مرغ عزمش سوی ده اشتاب تاخت