English    Türkçe    فارسی   

3
616-640

  • سر مهر ما شنیدستند خلق ** شرم دارد رو چو نعمت خورد حلق
  • او همی‌گفتش چه گویی ترهات ** نه ترا دانم نه نام تو نه جات
  • پنجمین شب ابر و بارانی گرفت ** کاسمان از بارشش دارد شگفت
  • چون رسید آن کارد اندر استخوان ** حلقه زد خواجه که مهتر را بخوان
  • چون بصد الحاح آمد سوی در ** گفت آخر چیست ای جان پدر 620
  • گفت من آن حقها بگذاشتم ** ترک کردم آنچ می‌پنداشتم
  • پنج‌ساله رنج دیدم پنج روز ** جان مسکینم درین گرما و سوز
  • یک جفا از خویش و از یار و تبار ** در گرانی هست چون سیصد هزار
  • زانک دل ننهاد بر جور و جفاش ** جانش خوگر بود با لطف و وفاش
  • هرچه بر مردم بلا و شدتست ** این یقین دان کز خلاف عادتست 625
  • گفت ای خورشید مهرت در زوال ** گر تو خونم ریختی کردم حلال
  • امشب باران به ما ده گوشه‌ای ** تا بیابی در قیامت توشه‌ای
  • گفت یک گوشه‌ست آن باغبان ** هست اینجا گرگ را او پاسبان
  • در کفش تیر و کمان از بهر گرگ ** تا زند گر آید آن گرگ سترگ
  • گر تو آن خدمت کنی جا آن تست ** ورنه جای دیگری فرمای جست 630
  • گفت صد خدمت کنم تو جای ده ** آن کمان و تیر در کفم بنه
  • من نخسپم حارسی رز کنم ** گر بر آرد گرگ سر تیرش زنم
  • بهر حق مگذارم امشب ای دودل ** آب باران بر سر و در زیر گل
  • گوشه‌ای خالی شد و او با عیال ** رفت آنجا جای تنگ و بی مجال
  • چون ملخ بر همدگر گشته سوار ** از نهیب سیل اندر کنج غار 635
  • شب همه شب جمله گویان ای خدا ** این سزای ما سزای ما سزا
  • این سزای آنک شد یار خسان ** یا کسی کرداز برای ناکسان
  • این سزای آنک اندر طمع خام ** ترک گوید خدمت خاک کرام
  • خاک پاکان لیسی و دیوارشان ** بهتر از عام و رز و گلزارشان
  • بنده‌ی یک مرد روشن‌دل شوی ** به که بر فرق سر شاهان روی 640