English    Türkçe    فارسی   

3
806-830

  • امتحان می‌کردشان زیر و زبر ** کی بود سرمست را زینها خبر
  • خندق و میدان بپیش او یکیست ** چاه و خندق پیش او خوش مسلکیست
  • آن بز کوهی بر آن کوه بلند ** بر دود از بهر خوردی بی‌گزند
  • تا علف چیند ببیند ناگهان ** بازیی دیگر ز حکم آسمان
  • بر کهی دیگر بر اندازد نظر ** ماده بز بیند بر آن کوه دگر 810
  • چشم او تاریک گردد در زمان ** بر جهد سرمست زین که تا بدان
  • آنچنان نزدیک بنماید ورا ** که دویدن گرد بالوعه‌ی سرا
  • آن هزاران گز دو گز بنمایدش ** تا ز مستی میل جستن آیدش
  • چونک بجهد در فتد اندر میان ** در میان هر دو کوه بی امان
  • او ز صیادان به که بگریخته ** خود پناهش خون او را ریخته 815
  • شسته صیادان میان آن دو کوه ** انتظار این قضای با شکوه
  • باشد اغلب صید این بز همچنین ** ورنه چالاکست و چست و خصم‌بین
  • رستم ارچه با سر و سبلت بود ** دام پاگیرش یقین شهوت بود
  • همچو من از مستی شهوت ببر ** مستی شهوت ببین اندر شتر
  • باز این مستی شهوت در جهان ** پیش مستی ملک دان مستهان 820
  • مستی آن مستی این بشکند ** او به شهوت التفاتی کی کند
  • آب شیرین تا نخوردی آب شور ** خوش بود خوش چون درون دیده نور
  • قطره‌ای از باده‌های آسمان ** بر کند جان را ز می وز ساقیان
  • تا چه مستیها بود املاک را ** وز جلالت روحهای پاک را
  • که به بوی دل در آن می بسته‌اند ** خم باده‌ی این جهان بشکسته‌اند 825
  • جز مگر آنها که نومیدند و دور ** همچو کفاری نهفته در قبور
  • ناامید از هر دو عالم گشته‌اند ** خارهای بی‌نهایت کشته‌اند
  • پس ز مستیها بگفتند ای دریغ ** بر زمین باران بدادیمی چو میغ
  • گستریدیمی درین بی‌داد جا ** عدل و انصاف و عبادات و وفا
  • این بگفتند و قضا می‌گفت بیست ** پیش پاتان دام ناپیدا بسیست 830