English    Türkçe    فارسی   

3
969-993

  • حیله‌ها و چاره‌ها گر اژدهاست ** پیش الا الله آنها جمله لاست
  • چون رسید اینجا بیانم سر نهاد ** محو شد والله اعلم بالرشاد 970
  • آنچ در فرعون بود اندر تو هست ** لیک اژدرهات محبوس چهست
  • ای دریغ این جمله احوال توست ** تو بر آن فرعون بر خواهیش بست
  • گر ز تو گویند وحشت زایدت ** ور ز دیگر آفسان بنمایدت
  • چه خرابت می‌کند نفس لعین ** دور می‌اندازدت سخت این قرین
  • آتشت را هیزم فرعون نیست ** ورنه چون فرعون او شعله‌زنیست 975
  • حکایت مارگیر کی اژدهای فسرده را مرده پنداشت در ریسمانهاش پیچید و آورد به بغداد
  • یک حکایت بشنو از تاریخ‌گوی ** تا بری زین راز سرپوشیده بوی
  • مارگیری رفت سوی کوهسار ** تا بگیرد او به افسونهاش مار
  • گر گران و گر شتابنده بود ** آنک جویندست یابنده بود
  • در طلب زن دایما تو هر دو دست ** که طلب در راه نیکو رهبرست
  • لنگ و لوک و خفته‌شکل و بی‌ادب ** سوی او می‌غیژ و او را می‌طلب 980
  • گه بگفت و گه بخاموشی و گه ** بوی کردن گیر هر سو بوی شه
  • گفت آن یعقوب با اولاد خویش ** جستن یوسف کنید از حد بیش
  • هر حس خود را درین جستن بجد ** هر طرف رانید شکل مستعد
  • گفت از روح خدا لا تیاسوا ** همچو گم کرده پسر رو سو بسو
  • از ره حس دهان پرسان شوید ** گوش را بر چار راه آن نهید 985
  • هر کجا بوی خوش آید بو برید ** سوی آن سر کاشنای آن سرید
  • هر کجا لطفی ببینی از کسی ** سوی اصل لطف ره یابی عسی
  • این همه خوشها ز دریاییست ژرف ** جزو را بگذار و بر کل دار طرف
  • جنگهای خلق بهر خوبیست ** برگ بی برگی نشان طوبیست
  • خشمهای خلق بهر آشتیست ** دام راحت دایما بی‌راحتیست 990
  • هر زدن بهر نوازش را بود ** هر گله از شکر آگه می‌کند
  • بوی بر از جزو تا کل ای کریم ** بوی بر از ضد تا ضد ای حکیم
  • جنگها می آشتی آرد درست ** مار گیر از بهر یاری مار جست