English    Türkçe    فارسی   

4
1212-1236

  • گفت ای شه خرجها داریم ما ** شاعری را نبود این بخشش جزا
  • من به ربع عشر این ای مغتنم ** مرد شاعر را خوش و راضی کنم
  • خلق گفتندش که او از پیش‌دست ** ده هزاران زین دلاور برده است
  • بعد شکر کلک خایی چون کند ** بعد سلطانی گدایی چون کند 1215
  • گفت بفشارم ورا اندر فشار ** تا شود زار و نزار از انتظار
  • آنگه ار خاکش دهم از راه من ** در رباید هم‌چو گلبرگ از چمن
  • این به من بگذار که استادم درین ** گر تقاضاگر بود هر آتشین
  • از ثریا گر بپرد تا ثری ** نرم گردد چون ببیند او مرا
  • گفت سلطانش برو فرمان تراست ** لیک شادش کن که نیکوگوی ماست 1220
  • گفت او را و دو صد اومیدلیس ** تو به من بگذار این بر من نویس
  • پس فکندش صاحب اندر انتظار ** شد زمستان و دی و آمد بهار
  • شاعر اندر انتظارش پیر شد ** پس زبون این غم و تدبیر شد
  • گفت اگر زر نه که دشنامم دهی ** تا رهد جانم ترا باشم رهی
  • انتظارم کشت باری گو برو ** تا رهد این جان مسکین از گرو 1225
  • بعد از آنش داد ربع عشر آن ** ماند شاعر اندر اندیشه‌ی گران
  • کانچنان نقد و چنان بسیار بود ** این که دیر اشکفت دسته‌ی خار بود
  • پس بگفتندش که آن دستور راد ** رفت از دنیا خدا مزدت دهاد
  • که مضاعف زو همی‌شد آن عطا ** کم همی‌افتاد بخشش را خطا
  • این زمان او رفت و احسان را ببرد ** او نمرد الحق بلی احسان بمرد 1230
  • رفت از ما صاحب راد و رشید ** صاحب سلاخ درویشان رسید
  • رو بگیر این را و زینجا شب گریز ** تا نگیرد با تو این صاحب‌ستیز
  • ما به صد حیلت ازو این هدیه را ** بستدیم ای بی‌خبر از جهد ما
  • رو بایشان کرد و گفت ای مشفقان ** از کجا آمد بگویید این عوان
  • چیست نام این وزیر جامه‌کن ** قوم گفتندش که نامش هم حسن 1235
  • گفت یا رب نام آن و نام این ** چون یکی آمد دریغ ای رب دین