English    Türkçe    فارسی   

4
1355-1379

  • هم بر آن عادت سلیمان سنی ** رفت در مسجد میان روشنی 1355
  • قاعده‌ی هر روز را می‌جست شاه ** که ببیند مسجد اندر نو گیاه
  • دل ببیند سر بدان چشم صفی ** آن حشایش که شد از عامه خفی
  • قصه‌ی صوفی کی در میان گلستان سر به زانو مراقب بود یارانش گفتند سر برآور تفرج کن بر گلستان و ریاحین و مرغان و آثار رحمةالله تعالی
  • صوفیی در باغ از بهر گشاد ** صوفیانه روی بر زانو نهاد
  • پس فرو رفت او به خود اندر نغول ** شد ملول از صورت خوابش فضول
  • که چه خسپی آخر اندر رز نگر ** این درختان بین و آثار و خضر 1360
  • امر حق بشنو که گفتست انظروا ** سوی این آثار رحمت آر رو
  • گفت آثارش دلست ای بوالهوس ** آن برون آثار آثارست و بس
  • باغها و سبزه‌ها در عین جان ** بر برون عکسش چو در آب روان
  • آن خیال باغ باشد اندر آب ** که کند از لطف آب آن اضطراب
  • باغها و میوه‌ها اندر دلست ** عکس لطف آن برین آب و گلست 1365
  • گر نبودی عکس آن سرو سرور ** پس نخواندی ایزدش دار الغرور
  • این غرور آنست یعنی این خیال ** هست از عکس دل و جان رجال
  • جمله مغروران برین عکس آمده ** بر گمانی کین بود جنت‌کده
  • می‌گریزند از اصول باغها ** بر خیالی می‌کنند آن لاغها
  • چونک خواب غفلت آیدشان به سر ** راست بینند و چه سودست آن نظر 1370
  • بس به گورستان غریو افتاد و آه ** تا قیامت زین غلط وا حسرتاه
  • ای خنک آن را که پیش از مرگ مرد ** یعنی او از اصل این رز بوی برد
  • قصه‌ی رستن خروب در گوشه‌ی مسجد اقصی و غمگین شدن سلیمان علیه‌السلام از آن چون به سخن آمد با او و خاصیت و نام خود بگفت
  • پس سلیمان دید اندر گوشه‌ای ** نوگیاهی رسته هم‌چون خوشه‌ای
  • دید بس نادر گیاهی سبز و تر ** می‌ربود آن سبزیش نور از بصر
  • پس سلامش کرد در حال آن حشیش ** او جوابش گفت و بشکفت از خوشیش 1375
  • گفت نامت چیست برگو بی‌دهان ** گفت خروبست ای شاه جهان
  • گفت اندر تو چه خاصیت بود ** گفت من رستم مکان ویران شود
  • من که خروبم خراب منزلم ** هادم بنیاد این آب و گلم
  • پس سلیمان آن زمان دانست زود ** که اجل آمد سفر خواهد نمود