English    Türkçe    فارسی   

4
1464-1488

  • بدر بر صدر فلک شد شب روان ** سیر را نگذارد از بانگ سگان
  • طاعنان هم‌چون سگان بر بدر تو ** بانگ می‌دارند سوی صدر تو 1465
  • این سگان کرند از امر انصتوا ** از سفه و عوع کنان بر بدر تو
  • هین بمگذار ای شفا رنجور را ** تو ز خشم کر عصای کور را
  • نه تو گفتی قاید اعمی به راه ** صد ثواب و اجر یابد از اله
  • هر که او چل گام کوری را کشد ** گشت آمرزیده و یابد رشد
  • پس بکش تو زین جهان بی‌قرار ** جوق کوران را قطار اندر قطار 1470
  • کار هادی این بود تو هادیی ** ماتم آخر زمان را شادیی
  • هین روان کن ای امام المتقین ** این خیال‌اندیشگان را تا یقین
  • هر که در مکر تو دارد دل گرو ** گردنش را من زنم تو شاد رو
  • بر سر کوریش کوریها نهم ** او شکر پندارد و زهرش دهم
  • عقلها از نور من افروختند ** مکرها از مکر من آموختند 1475
  • چیست خود آلاجق آن ترکمان ** پیش پای نره پیلان جهان
  • آن چراغ او به پیش صرصرم ** خود چه باشد ای مهین پیغامبرم
  • خیز در دم تو بصور سهمناک ** تا هزاران مرده بر روید ز خاک
  • چون تو اسرافیل وقتی راست‌خیز ** رستخیزی ساز پیش از رستخیز
  • هر که گوید کو قیامت ای صنم ** خویش بنما که قیامت نک منم 1480
  • در نگر ای سایل محنت‌زده ** زین قیامت صد جهان افزون شده
  • ور نباشد اهل این ذکر و قنوت ** پس جواب الاحمق ای سلطان سکوت
  • ز آسمان حق سکوت آید جواب ** چون بود جانا دعا نامستجاب
  • ای دریغا وقت خرمنگاه شد ** لیک روز از بخت ما بیگاه شد
  • وقت تنگست و فراخی این کلام ** تنگ می‌آید برو عمر دوام 1485
  • نیزه‌بازی اندرین کوه‌های تنگ ** نیزه‌بازان را همی آرد به تنگ
  • وقت تنگ و خاطر و فهم عوام ** تنگ‌تر صد ره ز وقت است ای غلام
  • چون جواب احمق آمد خامشی ** این درازی در سخن چون می‌کشی