English    Türkçe    فارسی   

4
1753-1777

  • کو نشان عشق و ایثار و رضا ** گر درستست آنچ گفتی ما مضی
  • خود گرفتم مال گم شد میل کو ** سیل اگر بگذشت جای سیل کو
  • چشم تو گر بد سیاه و جان‌فزا ** گر نماند او جان‌فزا ازرق چرا 1755
  • کو نشان پاک‌بازی ای ترش ** بوی لاف کژ همی‌آید خمش
  • صد نشان باشد درون ایثار را ** صد علامت هست نیکوکار را
  • مال در ایثار اگر گردد تلف ** در درون صد زندگی آید خلف
  • در زمین حق زراعت کردنی ** تخمهای پاک آنگه دخل نی
  • گر نروید خوشه از روضات هو ** پس چه واسع باشد ارض الله بگو 1760
  • چونک این ارض فنا بی‌ریع نیست ** چون بود ارض الله آن مستوسعیست
  • این زمین را ریع او خود بی‌حدست ** دانه‌ای را کمترین خود هفصدست
  • حمد گفتی کو نشان حامدون ** نه برونت هست اثر نه اندرون
  • حمد عارف مر خدا را راستست ** که گواه حمد او شد پا و دست
  • از چه تاریک جسمش بر کشید ** وز تک زندان دنیااش خرید 1765
  • اطلس تقوی و نور متلف ** آیت حمدست او را بر کتف
  • وا رهیده از جهان عاریه ** ساکن گلزار و عین جاریه
  • بر سریر سر عالی‌همتش ** مجلس و جا و مقام و رتبتش
  • مقعد صدقی که صدیقان درو ** جمله سر سبزند و شاد و تازه‌رو
  • حمدشان چون حمد گلشن از بهار ** صد نشانی دارد و صد گیر و دار 1770
  • بر بهارش چشمه و نخل و گیاه ** وآن گلستان و نگارستان گواه
  • شاهد شاهد هزاران هر طرف ** در گواهی هم‌چو گوهر بر صدف
  • بوی سر بد بیاید از دمت ** وز سر و رو تابد ای لافی غمت
  • بوشناسانند حاذق در مصاف ** تو به جلدی های هو کم کن گزاف
  • تو ملاف از مشک کان بوی پیاز ** از دم تو می‌کند مکشوف راز 1775
  • گل‌شکر خوردم همی‌گویی و بوی ** می‌زند از سیر که یافه مگوی
  • هست دل ماننده‌ی خانه‌ی کلان ** خانه‌ی دل را نهان همسایگان