English    Türkçe    فارسی   

4
2427-2451

  • واقعات سهمگین از بهر این ** گونه گونه می‌نمودت رب دین
  • در خور سر بد و طغیان تو ** تا بدانی کوست درخوردان تو
  • تا بدانی کو حکیمست و خبیر ** مصلح امراض درمان‌ناپذیر
  • تو به تاویلات می‌گشتی از آن ** کور و گر کین هست از خواب گران 2430
  • وآن طبیب و آن منجم در لمع ** دید تعبیرش بپوشید از طمع
  • گفت دور از دولت و از شاهیت ** که درآید غصه در آگاهیت
  • از غذای مختلف یا از طعام ** طبع شوریده همی‌بیند منام
  • زانک دید او که نصیحت‌جو نه‌ای ** تند و خون‌خواری و مسکین‌خو نه‌ای
  • پادشاهان خون کنند از مصلحت ** لیک رحمتشان فزونست از عنت 2435
  • شاه را باید که باشد خوی رب ** رحمت او سبق دارد بر غضب
  • نه غضب غالب بود مانند دیو ** بی‌ضرورت خون کند از بهر ریو
  • نه حلیمی مخنث‌وار نیز ** که شود زن روسپی زان و کنیز
  • دیوخانه کرده بودی سینه را ** قبله‌ای سازیده بودی کینه را
  • شاخ تیزت بس جگرها را که خست ** نک عصاام شاخ شوخت را شکست 2440
  • حمله بردن این جهانیان بر آن جهانیان و تاختن بردن تا سینور ذر و نسل کی سر حد غیب است و غفلت ایشان از کمین کی چون غازی به غزا نرود کافر تاختن آورد
  • حمله بردند اسپه جسمانیان ** جانب قلعه و دز روحانیان
  • تا فرو گیرند بر دربند غیب ** تا کسی ناید از آن سو پاک‌جیب
  • غازیان حمله‌ی غزا چون کم برند ** کافران برعکس حمله آورند
  • غازیان غیب چون از حلم خویش ** حمله ناوردند بر تو زشت‌کیش
  • حمله بردی سوی دربندان غیب ** تا نیایند این طرف مردان غیب 2445
  • چنگ در صلب و رحمها در زدی ** تا که شارع را بگیری از بدی
  • چون بگیری شه‌رهی که ذوالجلال ** بر گشادست از برای انتسال
  • سد شدی دربندها را ای لجوج ** کوری تو کرد سرهنگی خروج
  • نک منم سرهنگ هنگت بشکنم ** نک به نامش نام و ننگت بشکنم
  • تو هلا در بندها را سخت بند ** چندگاهی بر سبال خود بخند 2450
  • سبلتت را بر کند یک یک قدر ** تا بدانی کالقدر یعمی الحذر