English    Türkçe    فارسی   

4
2828-2852

  • که ز یزدان آگهیم و طایعیم ** ما همه نی اتفاقی ضایعیم
  • هم‌چو آب نیل دانی وقت غرق ** کو میان هر دو امت کرد فرق
  • چون زمین دانیش دانا وقت خسف ** در حق قارون که قهرش کرد و نسف 2830
  • چون قمر که امر بشنید و شتافت ** پس دو نیمه گشت بر چرخ و شکافت
  • چون درخت و سنگ کاندر هر مقام ** مصطفی را کرده ظاهرالسلام
  • جواب دهری کی منکر الوهیت است و عالم را قدیم می‌گوید
  • دی یکی می‌گفت عالم حادثست ** فانیست این چرخ و حقش وارثست
  • فلسفیی گفت چون دانی حدوث ** حادثی ابر چون داند غیوث
  • ذره‌ای خود نیستی از انقلاب ** تو چه می‌دانی حدوث آفتاب 2835
  • کرمکی کاندر حدث باشد دفین ** کی بداند آخر و بدو زمین
  • این به تقلید از پدر بشنیده‌ای ** از حماقت اندرین پیچیده‌ای
  • چیست برهان بر حدوث این بگو ** ورنه خامش کن فزون گویی مجو
  • گفت دیدم اندرین بحث عمیق ** بحث می‌کردند روزی دو فریق
  • در جدال و در خصام و در ستوه ** گشت هنگامه بر آن دو کس گروه 2840
  • من به سوی جمع هنگامه شدم ** اطلاع از حال ایشان بستدم
  • آن یکی می‌گفت گردون فانیست ** بی‌گمانی این بنا را بانیست
  • وان دگر گفت این قدیم و بی کیست ** نیستش بانی و یا بانی ویست
  • گفت منکر گشته‌ای خلاق را ** روز و شب آرنده و رزاق را
  • گفت بی برهان نخواهم من شنید ** آنچ گولی آن به تقلیدی گزید 2845
  • هین بیاور حجت و برهان که من ** نشنوم بی حجت این را در زمن
  • گفت حجت در درون جانمست ** در درون جان نهان برهانمست
  • تو نمی‌بینی هلال از ضعف چشم ** من همی بینم مکن بر من تو خشم
  • گفت و گو بسیار گشت و خلق گیج ** در سر و پایان این چرخ پسیج
  • گفت یارا در درونم حجتیست ** بر حدوث آسمانم آیتیست 2850
  • من یقین دارم نشانش آن بود ** مر یقین‌دان را که در آتش رود
  • در زبان می‌ناید آن حجت بدان ** هم‌چو حال سر عشق عاشقان