English    Türkçe    فارسی   

4
2886-2910

  • هیچ خطاطی نویسد خط به فن ** بهر عین خط نه بهر خواندن
  • نقش ظاهر بهر نقش غایبست ** وان برای غایب دیگر ببست
  • تا سوم چارم دهم بر می‌شمر ** این فواید را به مقدار نظر
  • هم‌چو بازیهای شطرنج ای پسر ** فایده‌ی هر لعب در تالی نگر
  • این نهادند بهر آن لعب نهان ** وان برای آن و آن بهر فلان 2890
  • هم‌چنین دیده جهات اندر جهات ** در پی هم تا رسی در برد و مات
  • اول از بهر دوم باشد چنان ** که شدن بر پایه‌های نردبان
  • و آن دوم بهر سوم می‌دان تمام ** تا رسی تو پایه پایه تا به بام
  • شهوت خوردن ز بهر آن منی ** آن منی از بهر نسل و روشنی
  • کندبینش می‌نبیند غیر این ** عقل او بی‌سیر چون نبت زمین 2895
  • نبت را چه خوانده چه ناخوانده ** هست پای او به گل در مانده
  • گر سرش جنبد پیر باد رو ** تو به سر جنبانیش غره مشو
  • آن سرش گوید سمعنا ای صبا ** پای او گوید عصینا خلنا
  • چون ندارد سیر می‌راند چون عام ** بر توکل می‌نهد چون کور گام
  • بر توکل تا چه آید در نبرد ** چون توکل کردن اصحاب نرد 2900
  • وآن نظرهایی که آن افسرده نیست ** جز رونده و جز درنده‌ی پرده نیست
  • آنچ در ده سال خواهد آمدن ** این زمان بیند به چشم خویشتن
  • هم‌چنین هر کس به اندازه‌ی نظر ** غیب و مستقبل ببیند خیر وشر
  • چونک سد پیش و سد پس نماند ** شد گذاره چشم و لوح غیب خواند
  • چون نظر پس کرد تا بدو وجود ** ماجرا و آغاز هستی رو نمود 2905
  • بحث املاک زمین با کبریا ** در خلیفه کردن بابای ما
  • چون نظر در پیش افکند او بدید ** آنچ خواهد بود تا محشر پدید
  • پس ز پس می‌بیند او تا اصل اصل ** پیش می‌بیند عیان تا روز فصل
  • هر کسی اندازه‌ی روشن‌دلی ** غیب را بیند به قدر صیقلی
  • هر که صیقل بیش کرد او بیش دید ** بیشتر آمد برو صورت پدید 2910