English    Türkçe    فارسی   

4
2931-2955

  • هست ایاک نستعین هم بهر حصر ** حصر کرده استعانت را و قصر
  • که عبادت مر ترا آریم و بس ** طمع یاری هم ز تو داریم و بس
  • خشم کردن پادشاه بر ندیم و شفاعت کردن شفیع آن مغضوب علیه را و از پادشاه درخواستن و پادشاه شفاعت او قبول کردن و رنجیدن ندیم از این شفیع کی چرا شفاعت کردی
  • پادشاهی بر ندیمی خشم کرد ** خواست تا از وی برآرد دود و گرد
  • کرد شه شمشیر بیرون از غلاف ** تا زند بر وی جزای آن خلاف
  • هیچ کس را زهره نه تا دم زند ** یا شفیعی بر شفاعت بر تند 2935
  • جز عمادالملک نامی در خواص ** در شفاعت مصطفی‌وارانه خاص
  • بر جهید و زود در سجده فتاد ** در زمان شه تیغ قهر از کف نهاد
  • گفت اگر دیوست من بخشیدمش ** ور بلیسی کرد من پوشیدمش
  • چونک آمد پای تو اندر میان ** راضیم گر کرد مجرم صد زیان
  • صد هزاران خشم را توانم شکست ** که ترا آن فضل و آن مقدار هست 2940
  • لابه‌ات را هیچ نتوانم شکست ** زآنک لابه‌ی تو یقین لابه‌ی منست
  • گر زمین و آسمان بر هم زدی ** ز انتقام این مرد بیرون نامدی
  • ور شدی ذره به ذره لابه‌گر ** او نبردی این زمان از تیغ سر
  • بر تو می‌ننهیم منت ای کریم ** لیک شرح عزت تست ای ندیم
  • این نکردی تو که من کردم یقین ** ایی صفاتت در صفات ما دفین 2945
  • تو درین مستعملی نی عاملی ** زانک محمول منی نی حاملی
  • ما رمیت اذ رمیت گشته‌ای ** خویشتن در موج چون کف هشته‌ای
  • لا شدی پهلوی الا خانه‌گیر ** این عجب که هم اسیری هم امیر
  • آنچ دادی تو ندای شاه داد ** اوست بس الله اعلم بالرشاد
  • وآن ندیم رسته از زخم و بلا ** زین شفیع آزرد و برگشت از ولا 2950
  • دوستی ببرید زان مخلص تمام ** رو به حایط کرد تا نارد سلام
  • زین شفیع خویشتن بیگانه شد ** زین تعجب خلق در افسانه شد
  • که نه مجنونست یاری چون برید ** از کسی که جان او را وا خرید
  • وا خریدش آن دم از گردن زدن ** خاک نعل پاش بایستی شدن
  • بازگونه رفت و بیزاری گرفت ** با چنین دلدار کین‌داری گرفت 2955