English    Türkçe    فارسی   

4
3308-3332

  • دوربینانند و بس خفته‌روان ** رحمتی آریدشان ای ره‌روان
  • من ندیدم تشنگی خواب آورد ** خواب آرد تشنگی بی‌خرد
  • خود خرد آنست کو از حق چرید ** نه خرد کان را عطارد آورید 3310
  • بیان آنک عقل جزوی تا بگور بیش نبیند در باقی مقلد اولیا و انبیاست
  • پیش‌بینی این خرد تا گور بود ** وآن صاحب دل به نفخ صور بود
  • این خرد از گور و خاکی نگذرد ** وین قدم عرصه‌ی عجایب نسپرد
  • زین قدم وین عقل رو بیزار شو ** چشم غیبی جوی و برخوردار شو
  • هم‌چو موسی نور کی یابد ز جیب ** سخره‌ی استاد و شاگردان کتاب
  • زین نظر وین عقل ناید جز دوار ** پس نظر بگذار و بگزین انتظار 3315
  • از سخن‌گویی مجویید ارتفاع ** منتظر را به ز گفتن استماع
  • منصب تعلیم نوع شهوتست ** هر خیال شهوتی در ره بتست
  • گر بفضلش پی ببردی هر فضول ** کی فرستادی خدا چندین رسول
  • عقل جزوی هم‌چو برقست و درخش ** در درخشی کی توان شد سوی وخش
  • نیست نور برق بهر رهبری ** بلک امریست ابر را که می‌گری 3320
  • برق عقل ما برای گریه است ** تا بگرید نیستی در شوق هست
  • عقل کودک گفت بر کتاب تن ** لیک نتواند به خود آموختن
  • عقل رنجور آردش سوی طبیب ** لیک نبود در دوا عقلش مصیب
  • نک شیاطین سوی گردون می‌شدند ** گوش بر اسرار بالا می‌زدند
  • می‌ربودند اندکی زان رازها ** تا شهب می‌راندشان زود از سما 3325
  • که روید آنجا رسولی آمدست ** هر چه می‌خواهید زو آید به دست
  • گر همی‌جویید در بی‌بها ** ادخلوا الابیات من ابوابها
  • می‌زن آن حلقه‌ی در و بر باب بیست ** از سوی بام فلکتان راه نیست
  • نیست حاجتتان بدین راه دراز ** خاکیی را داده‌ایم اسرار راز
  • پیش او آیید اگر خاین نیید ** نیشکر گردید ازو گرچه نیید 3330
  • سبزه رویاند ز خاکت آن دلیل ** نیست کم از سم اسپ جبرئیل
  • سبزه گردی تازه گردی در نوی ** گر توخاک اسپ جبریلی شوی