English    Türkçe    فارسی   

4
3431-3455

  • من شنیدم که در آمد قبطیی ** از عطش اندر وثاق سبطیی
  • گفت هستم یار و خویشاوند تو ** گشته‌ام امروز حاجتمند تو
  • زانک موسی جادوی کرد و فسون ** تا که آب نیل ما را کرد خون
  • سبطیان زو آب صافی می‌خورند ** پیش قبطی خون شد آب از چشم‌بند
  • قبط اینک می‌مرند از تشنگی ** از پی ادبار خود یا بدرگی 3435
  • بهر خود یک طاس را پر آب کن ** تا خورد از آبت این یار کهن
  • چون برای خود کنی آن طاس پر ** خون نباشد آب باشد پاک و حر
  • من طفیل تو بنوشم آب هم ** که طفیلی در تبع به جهد ز غم
  • گفت ای جان و جهان خدمت کنم ** پاس دارم ای دو چشم روشنم
  • بر مراد تو روم شادی کنم ** بنده‌ی تو باشم آزادی کنم 3440
  • طاس را از نیل او پر آب کرد ** بر دهان بنهاد و نیمی را بخورد
  • طاس را کژ کرد سوی آب‌خواه ** که بخور تو هم شد آن خون سیاه
  • باز ازین سو کرد کژ خون آب شد ** قبطی اندر خشم و اندر تاب شد
  • ساعتی بنشست تا خشمش برفت ** بعد از آن گفتش کای صمصام زفت
  • ای برادر این گره را چاره چیست ** گفت این را او خورد کو متقیست 3445
  • متقی آنست کو بیزار شد ** از ره فرعون و موسی‌وار شد
  • قوم موسی شو بخور این آب را ** صلح کن با مه ببین مهتاب را
  • صدهزاران ظلمتست از خشم تو ** بر عبادالله اندر چشم تو
  • خشم بنشان چشم بگشا شاد شو ** عبرت از یاران بگیر استاد شو
  • کی طفیل من شوی در اغتراف ** چون ترا کفریست هم‌چون کوه قاف 3450
  • کوه در سوراخ سوزن کی رود ** جز مگر که آن رشته‌ی یکتا شود
  • کوه را که کن به استغفار و خوش ** جام مغفوران بگیر و خوش بکش
  • تو بدین تزویر چون نوشی از آن ** چون حرامش کرد حق بر کافران
  • خالق تزویر تزویر ترا ** کی خرد ای مفتری مفترا
  • آل موسی شو که حیلت سود نیست ** حیله‌ات باد تهی پیمودنیست 3455