English    Türkçe    فارسی   

4
3573-3597

  • آن منی و هستیت باشد حلال ** که درو بینی صفات ذوالجلال
  • شد درخت کژ مقوم حق‌نما ** اصله ثابت و فرعه فی‌السما
  • باقی قصه‌ی موسی علیه‌السلام
  • که آمدش پیغام از وحی مهم ** که کژی بگذار اکنون فاستقم 3575
  • این درخت تن عصای موسیست ** که امرش آمد که بیندازش ز دست
  • تا ببینی خیر او و شر او ** بعد از آن بر گیر او را ز امر هو
  • پیش از افکندن نبود او غیر چوب ** چون به امرش بر گرفتی گشت خوب
  • اول او بد برگ‌افشان بره را ** گشت معجز آن گروه غره را
  • گشت حاکم بر سر فرعونیان ** آبشان خون کرد و کف بر سر زنان 3580
  • از مزارعشان برآمد قحط و مرگ ** از ملخهایی که می‌خوردند برگ
  • تا بر آمد بی‌خود از موسی دعا ** چون نظر افتادش اندر منتها
  • کین همه اعجاز و کوشیدن چراست ** چون نخواهند این جماعت گشت راست
  • امر آمد که اتباع نوح کن ** ترک پایان‌بینی مشروح کن
  • زان تغافل کن چو داعی رهی ** امر بلغ هست نبود آن تهی 3585
  • کمترین حکمت کزین الحاح تو ** جلوه گردد آن لجاج و آن عتو
  • تا که ره بنمودن و اضلال حق ** فاش گردد بر همه اهل و فرق
  • چونک مقصود از وجود اظهار بود ** بایدش از پند و اغوا آزمود
  • دیو الحاح غوایت می‌کند ** شیخ‌الحاح هدایت می‌کند
  • چون پیاپی گشت آن امر شجون ** نیل می‌آمد سراسر جمله خون 3590
  • تا بنفس خویش فرعون آمدش ** لابه می‌کردش دو تا گشته قدش
  • کانچ ما کردیم ای سلطان مکن ** نیست ما را روی ایراد سخن
  • پاره پاره گردمت فرمان‌پذیر ** من بعزت خوگرم سختم مگیر
  • هین بجنبان لب به رحمت ای امین ** تا ببندد این دهانه‌ی آتشین
  • گفت یا رب می‌فریبد او مرا ** می‌فریبد او فریبنده‌ی ترا 3595
  • بشنوم یا من دهم هم خدعه‌اش ** تا بداند اصل را آن فرع‌کش
  • که اصل هر مکری و حیلت پیش ماست ** هر چه بر خاکست اصلش از سماست