English    Türkçe    فارسی   

4
3581-3605

  • از مزارعشان برآمد قحط و مرگ ** از ملخهایی که می‌خوردند برگ
  • تا بر آمد بی‌خود از موسی دعا ** چون نظر افتادش اندر منتها
  • کین همه اعجاز و کوشیدن چراست ** چون نخواهند این جماعت گشت راست
  • امر آمد که اتباع نوح کن ** ترک پایان‌بینی مشروح کن
  • زان تغافل کن چو داعی رهی ** امر بلغ هست نبود آن تهی 3585
  • کمترین حکمت کزین الحاح تو ** جلوه گردد آن لجاج و آن عتو
  • تا که ره بنمودن و اضلال حق ** فاش گردد بر همه اهل و فرق
  • چونک مقصود از وجود اظهار بود ** بایدش از پند و اغوا آزمود
  • دیو الحاح غوایت می‌کند ** شیخ‌الحاح هدایت می‌کند
  • چون پیاپی گشت آن امر شجون ** نیل می‌آمد سراسر جمله خون 3590
  • تا بنفس خویش فرعون آمدش ** لابه می‌کردش دو تا گشته قدش
  • کانچ ما کردیم ای سلطان مکن ** نیست ما را روی ایراد سخن
  • پاره پاره گردمت فرمان‌پذیر ** من بعزت خوگرم سختم مگیر
  • هین بجنبان لب به رحمت ای امین ** تا ببندد این دهانه‌ی آتشین
  • گفت یا رب می‌فریبد او مرا ** می‌فریبد او فریبنده‌ی ترا 3595
  • بشنوم یا من دهم هم خدعه‌اش ** تا بداند اصل را آن فرع‌کش
  • که اصل هر مکری و حیلت پیش ماست ** هر چه بر خاکست اصلش از سماست
  • گفت حق آن سگ نیرزد هم به آن ** پیش سگ انداز از دور استخوان
  • هین بجنبان آن عصا تا خاکها ** وا دهد هرچه ملخ کردش فنا
  • وان ملخها در زمان گردد سیاه ** تا ببیند خلق تبدیل اله 3600
  • که سببها نیست حاجت مر مرا ** آن سبب بهر حجابست و غطا
  • تا طبیعی خویش بر دارو زند ** تا منجم رو با ستاره کند
  • تا منافق از حریصی بامداد ** سوی بازار آید از بیم کساد
  • بندگی ناکرده و ناشسته روی ** لقمه‌ی دوزخ بگشته لقمه‌جوی
  • آکل و ماکول آمد جان عام ** هم‌چو آن بره‌ی چرنده از حطام 3605