English    Türkçe    فارسی   

4
530-554

  • اول فکر آخر آمد در عمل ** خاصه فکری کو بود وصف ازل 530
  • حاصل اندر یک زمان از آسمان ** می‌رود می‌آید ایدر کاروان
  • نیست بر این کاروان این ره دراز ** کی مفازه زفت آید با مفاز
  • دل به کعبه می‌رود در هر زمان ** جسم طبع دل بگیرد ز امتنان
  • این دراز و کوتهی مر جسم راست ** چه دراز و کوته آنجا که خداست
  • چون خدا مر جسم را تبدیل کرد ** رفتنش بی‌فرسخ و بی‌میل کرد 535
  • صد امیدست این زمان بردار گام ** عاشقانه ای فتی خل الکلام
  • گرچه پله‌ی چشم بر هم می‌زنی ** در سفینه خفته‌ای ره می‌کنی
  • تفسیر این حدیث کی مثل امتی کمثل سفینة نوح من تمسک بها نجا و من تخلف عنها غرق
  • بهر این فرمود پیغامبر که من ** هم‌چو کشتی‌ام به طوفان زمن
  • ما و اصحابم چو آن کشتی نوح ** هر که دست اندر زند یابد فتوح
  • چونک با شیخی تو دور از زشتیی ** روز و شب سیاری و در کشتیی 540
  • در پناه جان جان‌بخشی توی ** کشتی اندر خفته‌ای ره می‌روی
  • مسکل از پیغامبر ایام خویش ** تکیه کم کن بر فن و بر کام خویش
  • گرچه شیری چون روی ره بی‌دلیل ** خویش‌بین و در ضلالی و ذلیل
  • هین مپر الا که با پرهای شیخ ** تا ببینی عون و لشکرهای شیخ
  • یک زمانی موج لطفش بال تست ** آتش قهرش دمی حمال تست 545
  • قهر او را ضد لطفش کم شمر ** اتحاد هر دو بین اندر اثر
  • یک زمان چون خاک سبزت می‌کند ** یک زمان پر باد و گبزت می‌کند
  • جسم عارف را دهد وصف جماد ** تا برو روید گل و نسرین شاد
  • لیک او بیند نبیند غیر او ** جز به مغز پاک ندهد خلد بو
  • مغز را خالی کن از انکار یار ** تا که ریحان یابد از گلزار یار 550
  • تا بیابی بوی خلد از یار من ** چون محمد بوی رحمن از یمن
  • در صف معراجیان گر بیستی ** چون براقت بر کشاند نیستی
  • نه چو معراج زمینی تا قمر ** بلک چون معراج کلکی تا شکر
  • نه چو معراج بخاری تا سما ** بل چو معراج جنینی تا نهی