English    Türkçe    فارسی   

4
85-109

  • مر ورا گفتند کین معهود نیست ** دعوت اهل ضلالت جود نیست 85
  • گفت نیکویی ازینها دیده‌ام ** من دعاشان زین سبب بگزیده‌ام
  • خبث و ظلم و جور چندان ساختند ** که مرا از شر به خیر انداختند
  • هر گهی که رو به دنیا کردمی ** من ازیشان زخم و ضربت خوردمی
  • کردمی از زخم آن جانب پناه ** باز آوردندمی گرگان به راه
  • چون سبب‌ساز صلاح من شدند ** پس دعاشان بر منست ای هوشمند 90
  • بنده می‌نالد به حق از درد و نیش ** صد شکایت می‌کند از رنج خویش
  • حق همی گوید که آخر رنج و درد ** مر ترا لابه کنان و راست کرد
  • این گله زان نعمتی کن کت زند ** از در ما دور و مطرودت کند
  • در حقیقت هر عدو داروی تست ** کیمیا و نافع و دلجوی تست
  • که ازو اندر گریزی در خلا ** استعانت جویی از لطف خدا 95
  • در حقیقت دوستانت دشمن‌اند ** که ز حضرت دور و مشغولت کنند
  • هست حیوانی که نامش اشغرست ** او به زخم چوب زفت و لمترست
  • تا که چوبش می‌زنی به می‌شود ** او ز زخم چوب فربه می‌شود
  • نفس مومن اشغری آمد یقین ** کو به زخم رنج زفتست و سمین
  • زین سبب بر انبیا رنج و شکست ** از همه خلق جهان افزونترست 100
  • تا ز جانها جانشان شد زفت‌تر ** که ندیدند آن بلا قوم دگر
  • پوست از دارو بلاکش می‌شود ** چون ادیم طایفی خوش می‌شود
  • ورنه تلخ و تیز مالیدی درو ** گنده گشتی ناخوش و ناپاک بو
  • آدمی را پوست نامدبوغ دان ** از رطوبتها شده زشت و گران
  • تلخ و تیز و مالش بسیار ده ** تا شود پاک و لطیف و با فره 105
  • ور نمی‌توانی رضا ده ای عیار ** گر خدا رنجت دهد بی‌اختیار
  • که بلای دوست تطهیر شماست ** علم او بالای تدبیر شماست
  • چون صفا بیند بلا شیرین شود ** خوش شود دارو چو صحت‌بین شود
  • برد بیند خویش را در عین مات ** پس بگوید اقتلونی یا ثقات