English    Türkçe    فارسی   

4
935-959

  • سینه کوبان آن چنان بگریست خوش ** که اختران گریان شدند از گریه‌اش 935
  • حکایت آن پیر عرب کی دلالت کرد حلیمه را به استعانت به بتان
  • پیرمردی پیشش آمد با عصا ** کای حلیمه چه فتاد آخر ترا
  • که چنین آتش ز دل افروختی ** این جگرها را ز ماتم سوختی
  • گفت احمد را رضیعم معتمد ** پس بیاوردم که بسپارم به جد
  • چون رسیدم در حطیم آوازها ** می‌رسید و می‌شنیدم از هوا
  • من چو آن الحان شنیدم از هوا ** طفل را بنهادم آنجا زان صدا 940
  • تا ببینم این ندا آواز کیست ** که ندایی بس لطیف و بس شهیست
  • نه از کسی دیدم بگرد خود نشان ** نه ندا می منقطع شد یک زمان
  • چونک واگشتم ز حیرتهای دل ** طفل را آنجا ندیدم وای دل
  • گفتش ای فرزند تو انده مدار ** که نمایم مر ترا یک شهریار
  • که بگوید گر بخواهد حال طفل ** او بداند منزل و ترحال طفل 945
  • پس حلیمه گفت ای جانم فدا ** مر ترا ای شیخ خوب خوش‌ندا
  • هین مرا بنمای آن شاه نظر ** کش بود از حال طفل من خبر
  • برد او را پیش عزی کین صنم ** هست در اخبار غیبی مغتنم
  • ما هزاران گم شده زو یافتیم ** چون به خدمت سوی او بشتافتیم
  • پیر کرد او را سجود و گفت زود ** ای خداوند عرب ای بحر جود 950
  • گفت ای عزی تو بس اکرامها ** کرده‌ای تا رسته‌ایم از دامها
  • بر عرب حقست از اکرام تو ** فرض گشته تا عرب شد رام تو
  • این حلیمه‌ی سعدی از اومید تو ** آمد اندر ظل شاخ بید تو
  • که ازو فرزند طفلی گم شدست ** نام آن کودک محمد آمدست
  • چون محمد گفت آن جمله بتان ** سرنگون گشت و ساجد آن زمان 955
  • که برو ای پیر این چه جست و جوست ** آن محمد را که عزل ما ازوست
  • ما نگون و سنگسار آییم ازو ** ما کساد و بی‌عیار آییم ازو
  • آن خیالاتی که دیدندی ز ما ** وقت فترت گاه گاه اهل هوا
  • گم شود چون بارگاه او رسید ** آب آمد مر تیمم را درید