English    Türkçe    فارسی   

5
1044-1068

  • لیک بر خوان از زبان فعل نیز  ** که زبان قول سستست ای عزیز 
  • در زمانه مر ترا سه همره‌اند  ** آن یکی وافی و این دو غدرمند  1045
  • آن یکی یاران و دیگر رخت و مال  ** وآن سوم وافیست و آن حسن الفعال 
  • مال ناید با تو بیرون از قصور  ** یار آید لیک آید تا به گور 
  • چون ترا روز اجل آید به پیش  ** یار گوید از زبان حال خویش 
  • تا بدینجا بیش همره نیستم  ** بر سر گورت زمانی بیستم 
  • فعل تو وافیست زو کن ملتحد  ** که در آید با تو در قعر لحد  1050
  • در تفسیر قول مصطفی علیه‌السلام لا بد من قرین یدفن معک و هو حی و تدفن معه و انت میت ان کان کریما اکرمک و ان کان لیما اسلمک و ذلک القرین عملک فاصلحه ما استطعت صدق رسول‌الله 
  • پس پیمبر گفت بهر این طریق  ** باوفاتر از عمل نبود رفیق 
  • گر بود نیکو ابد یارت شود  ** ور بود بد در لحد مارت شود 
  • این عمل وین کسب در راه سداد  ** کی توان کرد ای پدر بی‌اوستاد 
  • دون‌ترین کسبی که در عالم رود  ** هیچ بی‌ارشاد استادی بود 
  • اولش علمست آنگاهی عمل  ** تا دهد بر بعد مهلت یا اجل  1055
  • استعینوا فی‌الحرف یا ذا النهی  ** من کریم صالح من اهلها 
  • اطلب الدر اخی وسط الصدف  ** واطلب الفن من ارباب الحرف 
  • ان رایتم ناصحین انصفوا  ** بادروا التعلیم لا تستنکفوا 
  • در دباغی گر خلق پوشید مرد  ** خواجگی خواجه را آن کم نکرد 
  • وقت دم آهنگر ار پوشید دلق  ** احتشام او نشد کم پیش خلق  1060
  • پس لباس کبر بیرون کن ز تن  ** ملبس ذل پوش در آموختن 
  • علم آموزی طریقش قولی است  ** حرفت آموزی طریقش فعلی است 
  • فقر خواهی آن به صحبت قایمست  ** نه زبانت کار می‌آید نه دست 
  • دانش آن را ستاند جان ز جان  ** نه ز راه دفتر و نه از زبان 
  • در دل سالک اگر هست آن رموز  ** رمزدانی نیست سالک را هنوز  1065
  • تا دلش را شرح آن سازد ضیا  ** پس الم نشرح بفرماید خدا 
  • که درون سینه شرحت داده‌ایم  ** شرح اندر سینه‌ات بنهاده‌ایم 
  • تو هنوز از خارج آن را طالبی  ** محلبی از دیگران چون حالبی