English    Türkçe    فارسی   

5
1388-1412

  • دم نزد در حال آن زن جان بداد  ** کرسی از یک‌سو زن از یک‌سو فتاد 
  • صحن خانه پر ز خون شد زن نگون  ** مرد او و برد جان ریب المنون 
  • مرگ بد با صد فضیحت ای پدر  ** تو شهیدی دیده‌ای از کیر خر  1390
  • تو عذاب الخزی بشنو از نبی  ** در چنین ننگی مکن جان را فدی 
  • دانک این نفس بهیمی نر خرست  ** زیر او بودن از آن ننگین‌ترست 
  • در ره نفس ار بمیری در منی  ** تو حقیقت دان که مثل آن زنی 
  • نفس ما را صورت خر بدهد او  ** زانک صورتها کند بر وفق خو 
  • این بود اظهار سر در رستخیز  ** الله الله از تن چون خر گریز  1395
  • کافران را بیم کرد ایزد ز نار  ** کافران گفتند نار اولی ز عار 
  • گفت نی آن نار اصل عارهاست  ** هم‌چو این ناری که این زن را بکاست 
  • لقمه اندازه نخورد از حرص خود  ** در گلو بگرفت لقمه مرگ بد 
  • لقمه اندازه خور ای مرد حریص  ** گرچه باشد لقمه حلوا و خبیص 
  • حق تعالی داد میزان را زبان  ** هین ز قرآن سوره‌ی رحمن بخوان  1400
  • هین ز حرص خویش میزان را مهل  ** آز و حرص آمد ترا خصم مضل 
  • حرص جوید کل بر آید او ز کل  ** حرص مپرست ای فجل ابن الفجل 
  • آن کنیزک می‌شد و می‌گفت آه  ** کردی ای خاتون تو استا را به راه 
  • کار بی‌استاد خواهی ساختن  ** جاهلانه جان بخواهی باختن 
  • ای ز من دزدیده علمی ناتمام  ** ننگ آمد که بپرسی حال دام  1405
  • هم بچیدی دانه مرغ از خرمنش  ** هم نیفتادی رسن در گردنش 
  • دانه کمتر خور مکن چندین رفو  ** چون کلوا خواندی بخوان لا تسرفوا 
  • تا خوری دانه نیفتی تو به دام  ** این کند علم و قناعت والسلام 
  • نعمت از دنیا خورد عاقل نه غم  ** جاهلان محروم مانده در ندم 
  • چون در افتد در گلوشان حبل دام  ** دانه خوردن گشت بر جمله حرام  1410
  • مرغ اندر دام دانه کی خورد  ** دانه چون زهرست در دام ار چرد 
  • مرغ غافل می‌خورد دانه ز دام  ** هم‌چو اندر دام دنیا این عوام