English    Türkçe    فارسی   

5
1630-1654

  • پس ز عرش اندر بهشتستان رود  ** در جهان هم چیزکی ظاهر شود  1630
  • گرچه آلوده‌ست اینجا آن چهار  ** از چه از زهر فنا و ناگوار 
  • جرعه‌ای بر خاک تیره ریختند  ** زان چهار و فتنه‌ای انگیختند 
  • تا بجویند اصل آن را این خسان  ** خود برین قانع شدند این ناکسان 
  • شیر داد و پرورش اطفال را  ** چشمه کرده سینه‌ی هر زال را 
  • خمر دفع غصه و اندیشه را  ** چشمه کرده از عنب در اجترا  1635
  • انگبین داروی تن رنجور را  ** چشمه کرده باطن زنبور را 
  • آب دادی عام اصل و فرع را  ** از برای طهر و بهر کرع را 
  • تا ازینها پی بری سوی اصول  ** تو برین قانع شدی ای بوالفضول 
  • بشنو اکنون ماجرای خاک را  ** که چه می‌گوید فسون محراک را 
  • پیش اسرافیل‌گشته او عبوس  ** می‌کند صد گونه شکل و چاپلوس  1640
  • که بحق ذات پاک ذوالجلال  ** که مدار این قهر را بر من حلال 
  • من ازین تقلیب بویی می‌برم  ** بدگمانی می‌دود اندر سرم 
  • تو فرشته‌ی رحمتی رحمت نما  ** زانک مرغی را نیازارد هما 
  • ای شفا و رحمت اصحاب درد  ** تو همان کن کان دو نیکوکار کرد 
  • زود اسرافیل باز آمد به شاه  ** گفت عذر و ماجرا نزد اله  1645
  • کز برون فرمان بدادی که بگیر  ** عکس آن الهام دادی در ضمیر 
  • امر کردی در گرفتن سوی گوش  ** نهی کردی از قساوت سوی هوش 
  • سبق رحمت گشت غالب بر غضب  ** ای بدیع افعال و نیکوکار رب 
  • فرستادن عزرائیل ملک العزم و الحزم را علیه‌السلام ببر گرفتن حفنه‌ای خاک تا شود جسم آدم چالاک عیله‌السلام و الصلوة 
  • گفت یزدان زو عزرائیل را  ** که ببین آن خاک پر تخییل را 
  • آن ضعیف زال ظالم را بیاب  ** مشت خاکی هین بیاور با شتاب  1650
  • رفت عزرائیل سرهنگ قضا  ** سوی کره‌ی خاک بهر اقتضا 
  • خاک بر قانون نفیر آغاز کرد  ** داد سوگندش بسی سوگند خورد 
  • کای غلام خاص و ای حمال عرش  ** ای مطاع الامر اندر عرش و فرش 
  • رو به حق رحمت رحمن فرد  ** رو به حق آنک با تو لطف کرد