English    Türkçe    فارسی   

5
1656-1680

  • گفت نتوانم بدین افسون که من  ** رو بتابم ز آمر سر و علن 
  • گفت آخر امر فرمود او به حلم  ** هر دو امرند آن بگیر از راه علم 
  • گفت آن تاویل باشد یا قیاس  ** در صریح امر کم جو التباس 
  • فکر خود را گر کنی تاویل به  ** که کنی تاویل این نامشتبه 
  • دل همی‌سوزد مرا بر لابه‌ات  ** سینه‌ام پر خون شد از شورابه‌ات  1660
  • نیستم بی‌رحم بل زان هر سه پاک  ** رحم بیشستم ز درد دردناک 
  • گر طبانجه می‌زنم من بر یتیم  ** ور دهد حلوا به دستش آن حلیم 
  • این طبانجه خوشتر از حلوای او  ** ور شود غره به حلوا وای او 
  • بر نفیر تو جگر می‌سوزدم  ** لیک حق لطفی همی‌آموزدم 
  • لطف مخفی در میان قهرها  ** در حدث پنهان عقیق بی‌بها  1665
  • قهر حق بهتر ز صد حلم منست  ** منع کردن جان ز حق جان کندنست 
  • بترین قهرش به از حلم دو کون  ** نعم رب‌العالمین و نعم عون 
  • لطفهای مضمر اندر قهر او  ** جان سپردن جان فزاید بهر او 
  • هین رها کن بدگمانی و ضلال  ** سر قدم کن چونک فرمودت تعال 
  • آن تعال او تعالیها دهد  ** مستی و جفت و نهالیها دهد  1670
  • باری آن امر سنی را هیچ هیچ  ** من نیارم کرد وهن و پیچ پیچ 
  • این همه بشنید آن خاک نژند  ** زان گمان بد بدش در گوش بند 
  • باز از نوعی دگر آن خاک پست  ** لابه و سجده همی‌کرد او چو مست 
  • گفت نه برخیز نبود زین زیان  ** من سر و جان می‌نهم رهن و ضمان 
  • لابه مندیش و مکن لابه دگر  ** جز بدان شاه رحیم دادگر  1675
  • بنده فرمانم نیارم ترک کرد  ** امر او کز بحر انگیزید گرد 
  • جز از آن خلاق گوش و چشم و سر  ** نشنوم از جان خود هم خیر و شر 
  • گوش من از گفت غیر او کرست  ** او مرا از جان شیرین جان‌ترست 
  • جان ازو آمد نیامد او ز جان  ** صدهزاران جان دهم او رایگان 
  • جان کی باشد کش گزینم بر کریم  ** کیک چه بود که بسوزم زو گلیم  1680