English    Türkçe    فارسی   

5
193-217

  • هست گربه‌ی روزه‌دار اندر صیام  ** خفته کرده خویش بهر صید خام 
  • کرده بدظن زین کژی صد قوم را  ** کرده بدنام اهل جود و صوم را 
  • فضل حق با این که او کژ می‌تند  ** عاقبت زین جمله پاکش می‌کند  195
  • سبق برده رحمتش وان غدر را  ** داده نوری که نباشد بدر را 
  • کوششش را شسته حق زین اختلاط  ** غسل داده رحمت او را زین خباط 
  • تا که غفاری او ظاهر شود  ** مغفری کلیش را غافر شود 
  • آب بهر این ببارید از سماک  ** تا پلیدان را کند از خبث پاک 
  • پاک کردن آب همه پلیدیها را و باز پاک کردن خدای تعالی آب را از پلیدی لاجرم قدوس آمد حق تعالی 
  • آب چون پیگار کرد و شد نجس  ** تا چنان شد که آب را رد کرد حس  200
  • حق ببردش باز در بحر صواب  ** تا به شستش از کرم آن آب آب 
  • سال دیگر آمد او دامن‌کشان  ** هی کجا بودی به دریای خوشان 
  • من نجس زینجا شدم پاک آمدم  ** بستدم خلعت سوی خاک آمدم 
  • هین بیایید ای پلیدان سوی من  ** که گرفت از خوی یزدان خوی من 
  • در پذیرم جمله‌ی زشتیت را  ** چون ملک پاکی دهم عفریت را  205
  • چون شوم آلوده باز آنجا روم  ** سوی اصل اصل پاکیها رو 
  • دلق چرکین بر کنم آنجا ز سر  ** خلعت پاکم دهد بار دگر 
  • کار او اینست و کار من همین  ** عالم‌آرایست رب العالمین 
  • گر نبودی این پلیدیهای ما  ** کی بدی این بارنامه آب را 
  • کیسه‌های زر بدزدید از کسی  ** می‌رود هر سو که هین کو مفلسی  210
  • یا بریزد بر گیاه رسته‌ای  ** یا بشوید روی رو ناشسته‌ای 
  • یا بگیرد بر سر او حمال‌وار  ** کشتی بی‌دست و پا را در بحار 
  • صد هزاران دارو اندر وی نهان  ** زانک هر دارو بروید زو چنان 
  • جان هر دری دل هر دانه‌ای  ** می‌رود در جو چو داروخانه‌ای 
  • زو یتیمان زمین را پرورش  ** بستگان خشک را از وی روش  215
  • چون نماند مایه‌اش تیره شود  ** هم‌چو ما اندر زمین خیره شود 
  • استعانت آب از حق جل جلاله بعد از تیره شدن 
  • ناله از باطن برآرد کای خدا  ** آنچ دادی دادم و ماندم گدا