English    Türkçe    فارسی   

5
2259-2283

  • در جگر افتاده‌استم صد شرر  ** در مناجاتم ببین بوی جگر 
  • این چنین اندوه کافر را مباد  ** دامن رحمت گرفتم داد داد  2260
  • کاشکی مادر نزادی مر مرا  ** یا مرا شیری بخوردی در چرا 
  • ای خدا آن کن که از تو می‌سزد  ** که ز هر سوراخ مارم می‌گزد 
  • جان سنگین دارم و دل آهنین  ** ورنه خون گشتی درین رنج و حنین 
  • وقت تنگ آمد مرا و یک نفس  ** پادشاهی کن مرا فریاد رس 
  • گر مرا این بار ستاری کنی  ** توبه کردم من ز هر ناکردنی  2265
  • توبه‌ام بپذیر این بار دگر  ** تا ببندم بهر توبه صد کمر 
  • من اگر این بار تقصیری کنم  ** پس دگر مشنو دعا و گفتنم 
  • این همی زارید و صد قطره روان  ** که در افتادم به جلاد و عوان 
  • تا نمیرد هیچ افرنگی چنین  ** هیچ ملحد را مبادا این حنین 
  • نوحه‌ها کرد او بر جان خویش  ** روی عزرائیل دیده پیش پیش  2270
  • ای خدا و ای خدا چندان بگفت  ** که آن در و دیوار با او گشت جفت 
  • در میان یارب و یارب بد او  ** بانگ آمد از میان جست و جو 
  • نوبت جستن رسیدن به نصوح و آواز آمدن که همه را جستیم نصوح را بجویید و بیهوش شدن نصوح از آن هیبت و گشاده شدن کار بعد از نهایت بستگی کماکان یقول رسول الله صلی الله علیه و سلم اذا اصابه مرض او هم اشتدی ازمة تنفرجی 
  • جمله را جستیم پیش آی ای نصوح  ** گشت بیهوش آن زمان پرید روح 
  • هم‌چو دیوار شکسته در فتاد  ** هوش و عقلش رفت شد او چون جماد 
  • چونک هوشش رفت از تن بی‌امان  ** سر او با حق بپیوست آن زمان  2275
  • چون تهی گشت و وجود او نماند  ** باز جانش را خدا در پیش خواند 
  • چون شکست آن کشتی او بی‌مراد  ** در کنار رحمت دریا فتاد 
  • جان به حق پیوست چون بی‌هوش شد  ** موج رحمت آن زمان در جوش شد 
  • چون که جانش وا رهید از ننگ تن  ** رفت شادان پیش اصل خویشتن 
  • جان چو باز و تن مرورا کنده‌ای  ** پای بسته پر شکسته بنده‌ای  2280
  • چونک هوشش رفت و پایش بر گشاد  ** می‌پرد آن باز سوی کیقباد 
  • چونک دریاهای رحمت جوش کرد  ** سنگها هم آب حیوان نوش کرد 
  • ذره‌ی لاغر شگرف و زفت شد  ** فرش خاکی اطلس و زربفت شد