English    Türkçe    فارسی   

5
2413-2437

  • رحمشان آمد که این بس بی‌نواست  ** وز مجاعت هالک مرگ و فناست 
  • کارد آوردند قوم اشتافتند  ** بسته دندانهاش را بشکافتند 
  • ریختند اندر دهانش شوربا  ** می‌فشردند اندرو نان‌پاره‌ها  2415
  • گفت ای دل گرچه خود تن می‌زنی  ** راز می‌دانی و نازی می‌کنی 
  • گفت دل دانم و قاصد می‌کنم  ** رازق الله است بر جان و تنم 
  • امتحان زین بیشتر خود چون بود  ** رزق سوی صابران خوش می‌رود 
  • جواب دادن روبه خر را و تحریض کردن او خر را بر کسب 
  • گفت روبه این حکایت را بهل  ** دستها بر کسب زن جهد المقل 
  • دست دادستت خدا کاری بکن  ** مکسبی کن یاری یاری بکن  2420
  • هر کسی در مکسبی پا می‌نهد  ** یاری یاران دیگر می‌کند 
  • زانک جمله کسب ناید از یکی  ** هم دروگر هم سقا هم حایکی 
  • این بهنبازیست عالم بر قرار  ** هر کسی کاری گزیند ز افتقار 
  • طبل‌خواری در میانه شرط نیست  ** راه سنت کار و مکسب کردنیست 
  • جواب گفتن خر روباه را کی توکل بهترین کسبهاست کی هر کسبی محتاجست به توکل کی ای خدا این کار مرا راست آر و دعا متضمن توکلست و توکل کسبی است کی به هیچ کسبی دیگر محتاج نیست الی آخره 
  • گفت من به از توکل بر ربی  ** می‌ندانم در دو عالم مکسبی  2425
  • کسب شکرش را نمی‌دانم ندید  ** تا کشد رزق خدا رزق و مزید 
  • بحثشان بسیار شد اندر خطاب  ** مانده گشتند از سال و از جواب 
  • بعد از آن گفتش بدان در مملکه  ** نهی لا تلقوا بایدی تهلکه 
  • صبر در صحرای خشک و سنگ‌لاخ  ** احمقی باشد جهان حق فراخ 
  • نقل کن زینجا به سوی مرغزار  ** می‌چر آنجا سبزه گرد جویبار  2430
  • مرغزاری سبز مانند جنان  ** سبزه رسته اندر آنجا تا میان 
  • خرم آن حیوان که او آنجا شود  ** اشتر اندر سبزه ناپیدا شود 
  • هر طرف در وی یکی چشمه‌ی روان  ** اندرو حیوان مرفه در امان 
  • از خری او را نمی‌گفت ای لعین  ** تو از آن‌جایی چرا زاری چنین 
  • کو نشاط و فربهی و فر تو  ** چیست این لاغر تن مضطر تو  2435
  • شرح روضه گر دروغ و زور نیست  ** پس چرا چشمت ازو مخمور نیست 
  • این گدا چشمی و این نادیدگی  ** از گدایی تست نه از بگلربگی