English    Türkçe    فارسی   

5
2423-2447

  • این بهنبازیست عالم بر قرار  ** هر کسی کاری گزیند ز افتقار 
  • طبل‌خواری در میانه شرط نیست  ** راه سنت کار و مکسب کردنیست 
  • جواب گفتن خر روباه را کی توکل بهترین کسبهاست کی هر کسبی محتاجست به توکل کی ای خدا این کار مرا راست آر و دعا متضمن توکلست و توکل کسبی است کی به هیچ کسبی دیگر محتاج نیست الی آخره 
  • گفت من به از توکل بر ربی  ** می‌ندانم در دو عالم مکسبی  2425
  • کسب شکرش را نمی‌دانم ندید  ** تا کشد رزق خدا رزق و مزید 
  • بحثشان بسیار شد اندر خطاب  ** مانده گشتند از سال و از جواب 
  • بعد از آن گفتش بدان در مملکه  ** نهی لا تلقوا بایدی تهلکه 
  • صبر در صحرای خشک و سنگ‌لاخ  ** احمقی باشد جهان حق فراخ 
  • نقل کن زینجا به سوی مرغزار  ** می‌چر آنجا سبزه گرد جویبار  2430
  • مرغزاری سبز مانند جنان  ** سبزه رسته اندر آنجا تا میان 
  • خرم آن حیوان که او آنجا شود  ** اشتر اندر سبزه ناپیدا شود 
  • هر طرف در وی یکی چشمه‌ی روان  ** اندرو حیوان مرفه در امان 
  • از خری او را نمی‌گفت ای لعین  ** تو از آن‌جایی چرا زاری چنین 
  • کو نشاط و فربهی و فر تو  ** چیست این لاغر تن مضطر تو  2435
  • شرح روضه گر دروغ و زور نیست  ** پس چرا چشمت ازو مخمور نیست 
  • این گدا چشمی و این نادیدگی  ** از گدایی تست نه از بگلربگی 
  • چون ز چشمه آمدی چونی تو خشک  ** ور تو ناف آهویی کو بوی مشک 
  • زانک می‌گویی و شرحش می‌کنی  ** چون نشانی در تو نامد ای سنی 
  • مثل آوردن اشتر در بیان آنک در مخبر دولتی فر و اثر آن چون نبینی جای متهم داشتن باشد کی او مقلدست در آن 
  • آن یکی پرسید اشتر را که هی  ** از کجا می‌آیی ای اقبال پی  2440
  • گفت از حمام گرم کوی تو  ** گفت خود پیداست در زانوی تو 
  • مار موسی دید فرعون عنود  ** مهلتی می‌خواست نرمی می‌نمود 
  • زیرکان گفتند بایستی که این  ** تندتر گشتی چو هست او رب دین 
  • معجزه‌گر اژدها گر مار بد  ** نخوت و خشم خدایی‌اش چه شد 
  • رب اعلی گر ویست اندر جلوس  ** بهر یک کرمی چیست این چاپلوس  2445
  • نفس تو تا مست نقلست و نبید  ** دانک روحت خوشه‌ی غیبی ندید 
  • که علاماتست زان دیدار نور  ** التجافی منک عن دار الغرور