English    Türkçe    فارسی   

5
2541-2565

  • گفت بهر سخره‌ی شاه حرون  ** خر همی‌گیرند امروز از برون 
  • گفت می‌گیرند کو خر جان عم  ** چون نه‌ای خر رو ترا زین چیست غم 
  • گفت بس جدند و گرم اندر گرفت  ** گر خرم گیرند هم نبود شگفت 
  • بهر خرگیری بر آوردند دست  ** جدجد تمییز هم برخاستست 
  • چونک بی‌تمییزیان‌مان سرورند  ** صاحب خر را به جای خر برند  2545
  • نیست شاه شهر ما بیهوده گیر  ** هست تمییزش سمیعست و بصیر 
  • آدمی باش و ز خرگیران مترس  ** خر نه‌ای ای عیسی دوران مترس 
  • چرخ چارم هم ز نور تو پرست  ** حاش لله که مقامت آخرست 
  • تو ز چرخ و اختران هم برتری  ** گرچه بهر مصلحت در آخری 
  • میر آخر دیگر و خر دیگرست  ** نه هر آنک اندر آخر شد خرست  2550
  • چه در افتادیم در دنبال خر  ** از گلستان گوی و از گلهای تر 
  • از انار و از ترنج و شاخ سیب  ** وز شراب و شاهدان بی‌حساب 
  • یا از آن دریا که موجش گوهرست  ** گوهرش گوینده و بیناورست 
  • یا از آن مرغان که گل‌چین می‌کنند  ** بیضه‌ها زرین و سیمین می‌کنند 
  • یا از آن بازان که کبکان پرورند  ** هم نگون اشکم هم استان می‌پرند  2555
  • نردبانهاییست پنهان در جهان  ** پایه پایه تا عنان آسمان 
  • هر گره را نردبانی دیگرست  ** هر روش را آسمانی دیگرست 
  • هر یکی از حال دیگر بی‌خبر  ** ملک با پهنا و بی‌پایان و سر 
  • این در آن حیران که او از چیست خوش  ** وآن درین خیره که حیرت چیستش 
  • صحن ارض الله واسع آمده  ** هر درختی از زمینی سر زده  2560
  • بر درختان شکر گویان برگ و شاخ  ** که زهی ملک و زهی عرصه‌ی فراخ 
  • بلبلان گرد شکوفه‌ی پر گره  ** که از آنچ می‌خوری ما را بده 
  • این سخن پایان ندارد کن رجوع  ** سوی آن روباه و شیر و سقم و جوع 
  • بردن روبه خر را پیش شیر و جستن خر از شیر و عتاب کردن روباه با شیر کی هنوز خر دور بود تعجیل کردی و عذر گفتن شیر و لابه کردن روبه را شیر کی برو بار دگرش به فریب 
  • چونک بر کوهش بسوی مرج برد  ** تا کند شیرش به حمله خرد و مرد 
  • دور بود از شیر و آن شیر از نبرد  ** تا به نزدیک آمدن صبری نکرد  2565