English    Türkçe    فارسی   

5
2558-2582

  • هر یکی از حال دیگر بی‌خبر  ** ملک با پهنا و بی‌پایان و سر 
  • این در آن حیران که او از چیست خوش  ** وآن درین خیره که حیرت چیستش 
  • صحن ارض الله واسع آمده  ** هر درختی از زمینی سر زده  2560
  • بر درختان شکر گویان برگ و شاخ  ** که زهی ملک و زهی عرصه‌ی فراخ 
  • بلبلان گرد شکوفه‌ی پر گره  ** که از آنچ می‌خوری ما را بده 
  • این سخن پایان ندارد کن رجوع  ** سوی آن روباه و شیر و سقم و جوع 
  • بردن روبه خر را پیش شیر و جستن خر از شیر و عتاب کردن روباه با شیر کی هنوز خر دور بود تعجیل کردی و عذر گفتن شیر و لابه کردن روبه را شیر کی برو بار دگرش به فریب 
  • چونک بر کوهش بسوی مرج برد  ** تا کند شیرش به حمله خرد و مرد 
  • دور بود از شیر و آن شیر از نبرد  ** تا به نزدیک آمدن صبری نکرد  2565
  • گنبدی کرد از بلندی شیر هول  ** خود نبودش قوت و امکان حول 
  • خر ز دورش دید و برگشت و گریز  ** تا به زیر کوه تازان نعل ریز 
  • گفت روبه شیر را ای شاه ما  ** چون نکردی صبر در وقت وغا 
  • تا به نزدیک تو آید آن غوی  ** تا باندک حمله‌ای غالب شوی 
  • مکر شیطانست تعجیل و شتاب  ** لطف رحمانست صبر و احتساب  2570
  • دور بود و حمله را دید و گریخت  ** ضعف تو ظاهر شد و آب تو ریخت 
  • گفت من پنداشتم بر جاست زور  ** تا بدین حد می‌ندانستم فتور 
  • نیز جوع و حاجتم از حد گذشت  ** صبر و عقلم از تجوع یاوه گشت 
  • گر توانی بار دیگر از خرد  ** باز آوردن مر او را مسترد 
  • منت بسیار دارم از تو من  ** جهد کن باشد بیاری‌اش به فن  2575
  • گفت آری گر خدا یاری دهد  ** بر دل او از عمی مهری نهد 
  • پس فراموشش شود هولی که دید  ** از خری او نباشد این بعید 
  • لیک چون آرم من او را بر متاز  ** تا ببادش ندهی از تعجیل باز 
  • گفت آری تجربه کردم که من  ** سخت رنجورم مخلخل گشته تن 
  • تا به نزدیکم نیاید خر تمام  ** من نجنبم خفته باشم در قوام  2580
  • رفت روبه گفت ای شه همتی  ** تا بپوشد عقل او را غفلتی 
  • توبه‌ها کردست خر با کردگار  ** که نگردد غره‌ی هر نابکار