English    Türkçe    فارسی   

5
2705-2729

  • در حق او خورد نان و شهد و شیر  ** به ز چله وز سه روزه‌ی صد فقیر  2705
  • نور می‌نوشد مگو نان می‌خورد  ** لاله می‌کارد به صورت می‌چرد 
  • چون شراری کو خورد روغن ز شمع  ** نور افزاید ز خوردش بهر جمع 
  • نان‌خوری را گفت حق لاتسرفوا  ** نور خوردن را نگفتست اکتفوا 
  • آن گلوی ابتلا بد وین گلو  ** فارغ از اسراف و آمن از غلو 
  • امر و فرمان بود نه حرص و طمع  ** آن چنان جان حرص را نبود تبع  2710
  • گر بگوید کیمیا مس را بده  ** تو به من خود را طمع نبود فره 
  • گنجهای خاک تا هفتم طبق  ** عرضه کرده بود پیش شیخ حق 
  • شیخ گفتا خالقا من عاشقم  ** گر بجویم غیر تو من فاسقم 
  • هشت جنت گر در آرم در نظر  ** ور کنم خدمت من از خوف سقر 
  • مومنی باشم سلامت‌جوی من  ** زانک این هر دو بود حظ بدن  2715
  • عاشقی کز عشق یزدان خورد قوت  ** صد بدن پیشش نیرزد تره‌توت 
  • وین بدن که دارد آن شیخ فطن  ** چیز دگر گشت کم خوانش بدن 
  • عاشق عشق خدا وانگاه مزد  ** جبرئیل متمن وانگاه دزد 
  • عاشق آن لیلی کور و کبود  ** ملک عالم پیش او یک تره بود 
  • پیش او یکسان شده بد خاک و زر  ** زر چه باشد که نبد جان را خطر  2720
  • شیر و گرگ و دد ازو واقف شده  ** هم‌چو خویشان گرد او گرد آمده 
  • کین شدست از خوی حیوان پاک پاک  ** پر ز عشق و لحم و شحمش زهرناک 
  • زهر دد باشد شکرریز خرد  ** زانک نیک نیک باشد ضد بد 
  • لحم عاشق را نیارد خورد دد  ** عشق معروفست پیش نیک و بد 
  • ور خورد خود فی‌المثل دام و ددش  ** گوشت عاشق زهر گردد بکشدش  2725
  • هر چه جز عشقست شد ماکول عشق  ** دو جهان یک دانه پیش نول عشق 
  • دانه‌ای مر مرغ را هرگز خورد  ** کاهدان مر اسپ را هرگز چرد 
  • بندگی کن تا شوی عاشق لعل  ** بندگی کسبیست آید در عمل 
  • بنده آزادی طمع دارد ز جد  ** عاشق آزادی نخواهد تا ابد