English    Türkçe    فارسی   

5
2911-2935

  • آنک او کف دید در گردش بود  ** وانک دریا دید او بی‌غش بود 
  • دعوت کردن مسلمان مغ را 
  • مر مغی را گفت مردی کای فلان  ** هین مسلمان شو بباش از مومنان 
  • گفت اگر خواهد خدا مومن شوم  ** ور فزاید فضل هم موقن شوم 
  • گفت می‌خواهد خدا ایمان تو  ** تا رهد از دست دوزخ جان تو 
  • لیک نفس نحس و آن شیطان زشت  ** می‌کشندت سوی کفران و کنشت  2915
  • گفت ای منصف چو ایشان غالب‌اند  ** یار او باشم که باشد زورمند 
  • یار آن تانم بدن کو غالبست  ** آن طرف افتم که غالب جاذبست 
  • چون خدا می‌خواست از من صدق زفت  ** خواست او چه سود چون پیشش نرفت 
  • نفس و شیطان خواست خود را پیش برد  ** وآن عنایت قهر گشت و خرد و مرد 
  • تو یکی قصر و سرایی ساختی  ** اندرو صد نقش خوش افراختی  2920
  • خواستی مسجد بود آن جای خیر  ** دیگری آمد مر آن را ساخت دیر 
  • یا تو بافیدی یکی کرباس تا  ** خوش بسازی بهر پوشیدن قبا 
  • تو قبا می‌خواستی خصم از نبرد  ** رغم تو کرباس را شلوار کرد 
  • چاره کرباس چه بود جان من ** جز زبون رای آن غالب شدن
  • او زبون شد جرم این کرباس چیست  ** آنک او مغلوب غالب نیست کیست  2925
  • چون کسی بی‌خواست او بر وی براند  ** خاربن در ملک و خانه‌ی او نشاند 
  • صاحب خانه بدین خواری بود  ** که چنین بر وی خلاقت می‌رود 
  • هم خلق گردم من ار تازه و نوم  ** چونک یار این چنین خواری شوم 
  • چونک خواه نفس آمد مستعان  ** تسخر آمد ایش شاء الله کان 
  • من اگر ننگ مغان یا کافرم  ** آن نیم که بر خدا این ظن برم  2930
  • که کسی ناخواه او و رغم او  ** گردد اندر ملکت او حکم جو 
  • ملکت او را فرو گیرد چنین  ** که نیارد دم زدن دم آفرین 
  • دفع او می‌خواهد و می‌بایدش  ** دیو هر دم غصه می‌افزایدش 
  • بنده‌ی این دیو می‌باید شدن  ** چونک غالب اوست در هر انجمن 
  • تا مبادا کین کشد شیطان ز من  ** پس چه دستم گیرد آنجا ذوالمنن  2935