English    Türkçe    فارسی   

5
2979-3003

  • دیدن آمد جنبش آن اختیار  ** هم‌چو نفخی ز آتش انگیزد شرار 
  • پس بجنبد اختیارت چون بلیس  ** شد دلاله آردت پیغام ویس  2980
  • چونک مطلوبی برین کس عرضه کرد  ** اختیار خفته بگشاید نورد 
  • وآن فرشته خیرها بر رغم دیو  ** عرضه دارد می‌کند در دل غریو 
  • تا بجنبد اختیار خیر تو  ** زانک پیش از عرضه خفتست این دو خو 
  • پس فرشته و دیو گشته عرضه‌دار  ** بهر تحریک عروق اختیار 
  • می‌شود ز الهامها و وسوسه  ** اختیار خیر و شرت ده کسه  2985
  • وقت تحلیل نماز ای با نمک  ** زان سلام آورد باید بر ملک 
  • که ز الهام و دعای خوبتان  ** اختیار این نمازم شد روان 
  • باز از بعد گنه لعنت کنی  ** بر بلیس ایرا کزویی منحنی 
  • این دو ضد عرضه کننده‌ت در سرار  ** در حجاب غیب آمد عرضه‌دار 
  • چونک پرده‌ی غیب برخیزد ز پیش  ** تو ببینی روی دلالان خویش  2990
  • وآن سخنشان وا شناسی بی‌گزند  ** که آن سخن‌گویان نهان اینها بدند 
  • دیو گوید ای اسیر طبع و تن  ** عرضه می‌کردم نکردم زور من 
  • وآن فرشته گویدت من گفتمت  ** که ازین شادی فزون گردد غمت 
  • آن فلان روزت نگفتم من چنان  ** که از آن سویست ره سوی جنان 
  • ما محب جان و روح افزای تو  ** ساجدان مخلص بابای تو  2995
  • این زمانت خدمتی هم می‌کنیم  ** سوی مخدومی صلایت می‌زنیم 
  • آن گره بابات را بوده عدی  ** در خطاب اسجدوا کرده ابا 
  • آن گرفتی آن ما انداختی  ** حق خدمتهای ما نشناختی 
  • این زمان ما را و ایشان را عیان  ** در نگر بشناس از لحن و بیان 
  • نیم شب چون بشنوی رازی ز دوست  ** چون سخن گوید سحر دانی که اوست  3000
  • ور دو کس در شب خبر آرد ترا  ** روز از گفتن شناسی هر دو را 
  • بانگ شیر و بانگ سگ در شب رسید  ** صورت هر دو ز تاریکی ندید 
  • روز شد چون باز در بانگ آمدند  ** پس شناسدشان ز بانگ آن هوشمند