English    Türkçe    فارسی   

5
3088-3112

  • اختیارش اختیار ما کند  ** امر شد بر اختیاری مستند 
  • حاکمی بر صورت بی‌اختیار  ** هست هر مخلوق را در اقتدار 
  • تا کشد بی‌اختیاری صید را  ** تا برد بگرفته گوش او زید را  3090
  • لیک بی هیچ آلتی صنع صمد  ** اختیارش را کمند او کند 
  • اختیارش زید را قدیش کند  ** بی‌سگ و بی‌دام حق صیدش کند 
  • آن دروگر حاکم چوبی بود  ** وآن مصور حاکم خوبی بود 
  • هست آهنگر بر آهن قیمی  ** هست بنا هم بر آلت حاکمی 
  • نادر این باشد که چندین اختیار  ** ساجد اندر اختیارش بنده‌وار  3095
  • قدرت تو بر جمادات از نبرد  ** کی جمادی را از آنها نفی کرد 
  • قدرتش بر اختیارات آنچنان  ** نفی نکند اختیاری را از آن 
  • خواستش می‌گوی بر وجه کمال  ** که نباشد نسبت جبر و ضلال 
  • چونک گفتی کفر من خواست ویست  ** خواست خود را نیز هم می‌دان که هست 
  • زانک بی‌خواه تو خود کفر تو نیست  ** کفر بی‌خواهش تناقض گفتنیست  3100
  • امر عاجز را قبیحست و ذمیم  ** خشم بتر خاصه از رب رحیم 
  • گاو گر یوغی نگیرد می‌زنند  ** هیچ گاوی که نپرد شد نژند 
  • گاو چون معذور نبود در فضول  ** صاحب گاو از چه معذورست و دول 
  • چون نه‌ای رنجور سر را بر مبند  ** اختیارت هست بر سبلت مخند 
  • جهد کن کز جام حق یابی نوی  ** بی‌خود و بی‌اختیار آنگه شوی  3105
  • آنگه آن می را بود کل اختیار  ** تو شوی معذور مطلق مست‌وار 
  • هرچه گویی گفته‌ی می باشد آن  ** هر چه روبی رفته‌ی می باشد آن 
  • کی کند آن مست جز عدل و صواب  ** که ز جام حق کشیدست او شراب 
  • جادوان فرعون را گفتند بیست  ** مست را پروای دست و پای نیست 
  • دست و پای ما می آن واحدست  ** دست ظاهر سایه است و کاسدست  3110
  • معنی ما شاء الله کان یعنی خواست خواست او و رضا رضای او جویید از خشم دیگران و رد دیگران دلتنگ مباشید آن کان اگر چه لفظ ماضیست لیکن در فعل خدا ماضی و مستقبل نباشد کی لیس عند الله صباح و لا مساء 
  • قول بنده ایش شاء الله کان  ** بهر آن نبود که تنبل کن در آن 
  • بلک تحریضست بر اخلاص و جد  ** که در آن خدمت فزون شو مستعد