English    Türkçe    فارسی   

5
3482-3506

  • در تو نوری کی درآمد ای غوی  ** تا تو بیهوشی و ظلمت‌جو شوی 
  • سایه در روزست جستن قاعده  ** در شب ابری تو سایه‌جو شده 
  • گر حلال آمد پی قوت عوام  ** طالبان دوست را آمد حرام 
  • عاشقان را باده خون دل بود  ** چشمشان بر راه و بر منزل بود  3485
  • در چنین راه بیابان مخوف  ** این قلاوز خرد با صد کسوف 
  • خاک در چشم قلاوزان زنی  ** کاروان را هالک و گمره کنی 
  • نان جو حقا حرامست و فسوس  ** نفس را در پیش نه نان سبوس 
  • دشمن راه خدا را خوار دار  ** دزد را منبر منه بر دار دار 
  • دزد را تو دست ببریدن پسند  ** از بریدن عاجزی دستش ببند  3490
  • گر نبندی دست او دست تو بست  ** گر تو پایش نشکنی پایت شکست 
  • تو عدو را می دهی و نی‌شکر  ** بهر چه گو زهر خند و خاک خور 
  • زد ز غیرت بر سبو سنگ و شکست  ** او سبو انداخت و از زاهد بجست 
  • رفت پیش میر و گفتش باده کو  ** ماجرا را گفت یک یک پیش او 
  • رفتن امیر خشم‌آلود برای گوشمال زاهد 
  • میر چون آتش شد و برجست راست  ** گفت بنما خانه‌ی زاهد کجاست  3495
  • تا بدین گرز گران کوبم سرش  ** آن سر بی‌دانش مادرغرش 
  • او چه داند امر معروف از سگی  ** طالب معروفی است و شهرگی 
  • تا بدین سالوس خود را جا کند  ** تا به چیزی خویشتن پیدا کند 
  • کو ندارد خود هنر الا همان  ** که تسلس می‌کند با این و آن 
  • او اگر دیوانه است و فتنه‌کاو  ** داروی دیوانه باشد کیر گاو  3500
  • تا که شیطان از سرش بیرون رود  ** بی‌لت خربندگان خر چون رود 
  • میر بیرون جست دبوسی بدست  ** نیم شب آمد به زاهد نیم‌مست 
  • خواست کشتن مرد زاهد را ز خشم  ** مرد زاهد گشت پنهان زیر پشم 
  • مرد زاهد می‌شنید از میر آن  ** زیر پشم آن رسن‌تابان نهان 
  • گفت در رو گفتن زشتی مرد  ** آینه تاند که رو را سخت کرد  3505
  • روی باید آینه‌وار آهنین  ** تات گوید روی زشت خود ببین 
  • حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را