English    Türkçe    فارسی   

5
3497-3521

  • او چه داند امر معروف از سگی  ** طالب معروفی است و شهرگی 
  • تا بدین سالوس خود را جا کند  ** تا به چیزی خویشتن پیدا کند 
  • کو ندارد خود هنر الا همان  ** که تسلس می‌کند با این و آن 
  • او اگر دیوانه است و فتنه‌کاو  ** داروی دیوانه باشد کیر گاو  3500
  • تا که شیطان از سرش بیرون رود  ** بی‌لت خربندگان خر چون رود 
  • میر بیرون جست دبوسی بدست  ** نیم شب آمد به زاهد نیم‌مست 
  • خواست کشتن مرد زاهد را ز خشم  ** مرد زاهد گشت پنهان زیر پشم 
  • مرد زاهد می‌شنید از میر آن  ** زیر پشم آن رسن‌تابان نهان 
  • گفت در رو گفتن زشتی مرد  ** آینه تاند که رو را سخت کرد  3505
  • روی باید آینه‌وار آهنین  ** تات گوید روی زشت خود ببین 
  • حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را 
  • شاه با دلقک همی شطرنج باخت  ** مات کردش زود خشم شه بتاخت 
  • گفت شه شه و آن شه کبرآورش  ** یک یک از شطرنج می‌زد بر سرش 
  • که بگیر اینک شهت ای قلتبان  ** صبر کرد آن دلقک و گفت الامان 
  • دست دیگر باختن فرمود میر  ** او چنان لرزان که عور از زمهریر  3510
  • باخت دست دیگر و شه مات شد  ** وقت شه شه گفتن و میقات شد 
  • بر جهید آن دلقک و در کنج رفت  ** شش نمد بر خود فکند از بیم تفت 
  • زیر بالشها و زیر شش نمد  ** خفت پنهان تا ز زخم شه رهد 
  • گفت شه هی هی چه کردی چیست این  ** گفت شه شه شه شه ای شاه گزین 
  • کی توان حق گفت جز زیر لحاف  ** با تو ای خشم‌آور آتش‌سجاف  3515
  • ای تو مات و من ز زخم شاه مات  ** می‌زنم شه شه به زیر رختهات 
  • چون محله پر شد از هیهای میر  ** وز لگد بر در زدن وز دار و گیر 
  • خلق بیرون جست زود از چپ و راست  ** کای مقدم وقت عفوست و رضاست 
  • مغز او خشکست و عقلش این زمان  ** کمترست از عقل و فهم کودکان 
  • زهد و پیری ضعف بر ضعف آمده  ** واندر آن زهدش گشادی ناشده  3520
  • رنج دیده گنج نادیده ز یار  ** کارها کرده ندیده مزد کار