English    Türkçe    فارسی   

5
3967-3991

  • شیر کشتن سوی خیمه آمدن  ** وان ذکر قایم چو شاخ کرگدن 
  • باز این سستی این ناموس‌کوش  ** کو فرو مرد از یکی خش خشت موش 
  • رازها را می‌کند حق آشکار  ** چون بخواهد رست تخم بد مکار 
  • آب و ابر و آتش و این آفتاب  ** رازها را می برآرد از تراب  3970
  • این بهار نو ز بعد برگ‌ریز  ** هست برهان وجود رستخیز 
  • در بهار آن سرها پیدا شود  ** هر چه خوردست این زمین رسوا شود 
  • بر دمد آن از دهان و از لبش  ** تا پدید آید ضمیر و مذهبش 
  • سر بیخ هر درختی و خورش  ** جملگی پیدا شود آن بر سرش 
  • هر غمی کز وی تو دل آزرده‌ای  ** از خمار می بود کان خورده‌ای  3975
  • لیک کی دانی که آن رنج خمار  ** از کدامین می بر آمد آشکار 
  • این خمار اشکوفه‌ی آن دانه است  ** آن شناسد کاگه و فرزانه است 
  • شاخ و اشکوفه نماند دانه را  ** نطفه کی ماند تن مردانه را 
  • نیست مانندا هیولا با اثر  ** دانه کی ماننده آمد با شجر 
  • نطفه از نانست کی باشد چو نان  ** مردم از نطفه‌ست کی باشد چنان  3980
  • جنی از نارست کی ماند به نار  ** از بخارست ابر و نبود چون بخار 
  • از دم جبریل عیسی شد پدید  ** کی به صورت هم‌چو او بد یا ندید 
  • آدم از خاکست کی ماند به خاک  ** هیچ انگوری نمی‌ماند به تاک 
  • کی بود دزدی به شکل پای‌دار  ** کی بود طاعت چو خلد پایدار 
  • هیچ اصلی نیست مانند اثر  ** پس ندانی اصل رنج و درد سر  3985
  • لیک بی‌اصلی نباشدت این جزا  ** بی‌گناهی کی برنجاند خدا 
  • آنچ اصلست و کشنده‌ی آن شی است  ** گر نمی‌ماند بوی هم از وی است 
  • پس بدان رنجت نتیجه‌ی زلتیست  ** آفت این ضربتت از شهوتیست 
  • گر ندانی آن گنه را ز اعتبار  ** زود زاری کن طلب کن اغتفار 
  • سجده کن صد بار می‌گوی ای خدا  ** نیست این غم غیر درخورد و سزا  3990
  • ای تو سبحان پاک از ظلم و ستم  ** کی دهی بی‌جرم جان را درد و غم