English    Türkçe    فارسی   

5
4056-4080

  • سنگها در آستین بودش شتاب  ** خرد کردش پیش او بود آن صواب 
  • یا به خواب این دیده بود آن پر صفا  ** کرده بود اندر بغل دو سنگ را 
  • هم‌چو یوسف که درون قعر چاه  ** کشف شد پایان کارش از اله 
  • هر که را فتح و ظفر پیغام داد  ** پیش او یک شد مراد و بی‌مراد 
  • هر که پایندان وی شد وصل یار  ** او چه ترسد از شکست و کارزار  4060
  • چون یقین گشتش که خواهد کرد مات  ** فوت اسپ و پیل هستش ترهات 
  • گر برد اسپش هر آنک اسپ‌جوست  ** اسپ رو گو نه که پیش آهنگ اوست 
  • مرد را با اسپ کی خویشی بود  ** عشق اسپش از پی پیشی بود 
  • بهر صورتها مکش چندین زحیر  ** بی‌صداع صورتی معنی بگیر 
  • هست زاهد را غم پایان کار  ** تا چه باشد حال او روز شمار  4065
  • عارفان ز آغاز گشته هوشمند  ** از غم و احوال آخر فارغ‌اند 
  • بود عارف را همین خوف و رجا  ** سابقه‌دانیش خورد آن هر دو را 
  • دید کو سابق زراعت کرد ماش  ** او همی‌داند چه خواهد بود چاش 
  • عارفست و باز رست از خوف و بیم  ** های هو را کرد تیغ حق دو نیم 
  • بود او را بیم و اومید از خدا  ** خوف فانی شد عیان گشت آن رجا  4070
  • چون شکست او گوهر خاص آن زمان  ** زان امیران خاست صد بانگ و فغان 
  • کین چه بی‌باکیست والله کافرست  ** هر که این پر نور گوهر را شکست 
  • وآن جماعت جمله از جهل و عما  ** در شکسته در امر شاه را 
  • قیمتی گوهر نتیجه‌ی مهر و ود  ** بر چنان خاطر چرا پوشیده شد 
  • تشنیع زدن امرا بر ایاز کی چرا شکستش و جواب دادن ایاز ایشان را 
  • گفت ایاز ای مهتران نامور  ** امر شه بهتر به قیمت یا گهر  4075
  • امر سلطان به بود پیش شما  ** یا که این نیکو گهر بهر خدا 
  • ای نظرتان بر گهر بر شاه نه  ** قبله‌تان غولست و جاده‌ی راه نه 
  • من ز شه بر می‌نگردانم بصر  ** من چو مشرک روی نارم با حجر 
  • بی‌گهر جانی که رنگین سنگ را  ** برگزیند پس نهد شاه مرا 
  • پشت سوی لعبت گل‌رنگ کن  ** عقل در رنگ‌آورنده دنگ کن  4080