English    Türkçe    فارسی   

5
4071-4095

  • چون شکست او گوهر خاص آن زمان  ** زان امیران خاست صد بانگ و فغان 
  • کین چه بی‌باکیست والله کافرست  ** هر که این پر نور گوهر را شکست 
  • وآن جماعت جمله از جهل و عما  ** در شکسته در امر شاه را 
  • قیمتی گوهر نتیجه‌ی مهر و ود  ** بر چنان خاطر چرا پوشیده شد 
  • تشنیع زدن امرا بر ایاز کی چرا شکستش و جواب دادن ایاز ایشان را 
  • گفت ایاز ای مهتران نامور  ** امر شه بهتر به قیمت یا گهر  4075
  • امر سلطان به بود پیش شما  ** یا که این نیکو گهر بهر خدا 
  • ای نظرتان بر گهر بر شاه نه  ** قبله‌تان غولست و جاده‌ی راه نه 
  • من ز شه بر می‌نگردانم بصر  ** من چو مشرک روی نارم با حجر 
  • بی‌گهر جانی که رنگین سنگ را  ** برگزیند پس نهد شاه مرا 
  • پشت سوی لعبت گل‌رنگ کن  ** عقل در رنگ‌آورنده دنگ کن  4080
  • اندر آ در جو سبو بر سنگ زن  ** آتش اندر بو و اندر رنگ زن 
  • گر نه‌ای در راه دین از ره‌زنان  ** رنگ و بو مپرست مانند زنان 
  • سر فرود انداختند آن مهتران  ** عذرجویان گشه زان نسیان به جان 
  • از دل هر یک دو صد آه آن زمان  ** هم‌چو دودی می‌شدی تا آسمان 
  • کرد اشارت شه به جلاد کهن  ** که ز صدرم این خسان را دور کن  4085
  • این خسان چه لایق صدر من‌اند  ** کز پی سنگ امر ما را بشکنند 
  • امر ما پیش چنین اهل فساد  ** بهر رنگین سنگ شد خوار و کساد 
  • قصد شاه به کشتن امرا و شفاعت کردن ایاز پیش تخت سلطان کی ای شاه عالم العفو اولی 
  • پس ایاز مهرافزا بر جهید  ** پیش تخت آن الغ سلطان دوید 
  • سجده‌ای کرد و گلوی خود گرفت  ** کای قبادی کز تو چرخ آرد شگفت 
  • ای همایی که همایان فرخی  ** از تو دارند و سخاوت هر سخی  4090
  • ای کریمی که کرمهای جهان  ** محو گردد پیش ایثارت نهان 
  • ای لطیفی که گل سرخت بدید  ** از خجالت پیرهن را بر درید 
  • از غفوری تو غفران چشم‌سیر  ** روبهان بر شیر از عفو تو چیر 
  • جز که عفو تو کرا دارد سند  ** هر که با امر تو بی‌باکی کند 
  • غفلت و گستاخی این مجرمان  ** از وفور عفو تست ای عفولان  4095