English    Türkçe    فارسی   

5
745-769

  • تا معیت راست آید زانک مرد  ** با کسی جفتست کو را دوست کرد  745
  • این جهان و آن جهان با او بود  ** وین حدیث احمد خوش‌خو بود 
  • گفت المرء مع محبوبه  ** لا یفک القلب من مطلوبه 
  • هر کجا دامست و دانه کم نشین  ** رو زبون‌گیرا زبون‌گیران ببین 
  • ای زبون‌گیر زبونان این بدان  ** دست هم بالای دستست ای جوان 
  • تو زبونی و زبون‌گیر ای عجب  ** هم تو صید و صیدگیر اندر طلب  750
  • بین ایدی خلفهم سدا مباش  ** که نبینی خصم را وآن خصم فاش 
  • حرص صیادی ز صیدی مغفلست  ** دلبریی می‌کند او بی‌دلست 
  • تو کم از مرغی مباش اندر نشید  ** بین ایدی خلف عصفوری بدید 
  • چون به نزد دانه آید پیش و پس  ** چند گرداند سر و رو آن نفس 
  • کای عجب پیش و پسم صیاد هست  ** تا کشم از بیم او زین لقمه دست  755
  • تو ببین پس قصه‌ی فجار را  ** پیش بنگر مرگ یار و جار را 
  • که هلاکت دادشان بی‌آلتی  ** او قرین تست در هر حالتی 
  • حق شکنجه کرد و گرز و دست نیست  ** پس بدان بی‌دست حق داورکنیست 
  • آنک می‌گفتی اگر حق هست کو  ** در شکنجه او مقر می‌شد که هو 
  • آنک می‌گفت این بعیدست و عجیب  ** اشک می‌راند و همی گفت ای قریب  760
  • چون فرار از دام واجب دیده است  ** دام تو خود بر پرت چفسیده است 
  • بر کنم من میخ این منحوس دام  ** از پی کامی نباشم طلخ‌کام 
  • درخور عقل تو گفتم این جواب  ** فهم کن وز جست و جو رو بر متاب 
  • بسکل این حبلی که حرص است و حسد  ** یاد کن فی جیدها حبل مسد 
  • صفت کشتن خلیل علیه‌السلام زاغ را کی آن اشارت به قمع کدام صفت بود از صفات مذمومه‌ی مهلکه در مرید 
  • این سخن را نیست پایان و فراغ  ** ای خلیل حق چرا کشتی تو زاغ  765
  • بهر فرمان حکمت فرمان چه بود  ** اندکی ز اسرار آن باید نمود 
  • کاغ کاغ و نعره‌ی زاغ سیاه  ** دایما باشد به دنیا عمرخواه 
  • هم‌چو ابلیس از خدای پاک فرد  ** تا قیامت عمر تن درخواست کرد 
  • گفت انظرنی الی یوم الجزا  ** کاشکی گفتی که تبنا ربنا