English    Türkçe    فارسی   

5
912-936

  • وآن خری گفتی که با این نازکی  ** بر سریر شاه شو گو متکی 
  • آن خری شد تخمه وز خوردن بماند  ** پس برسم دعوت آهو را بخواند 
  • سر چنین کرد او که نه رو ای فلان  ** اشتهاام نیست هستم ناتوان 
  • گفت می‌دانم که نازی می‌کنی  ** یا ز ناموس احترازی می‌کنی  915
  • گفت او با خود که آن طعمه‌ی توست  ** که از آن اجزای تو زنده و نوست 
  • من الیف مرغزاری بوده‌ام  ** در زلال و روضه‌ها آسوده‌ام 
  • گر قضا انداخت ما را در عذاب  ** کی رود آن خو و طبع مستطاب 
  • گر گدا گشتم گدارو کی شوم  ** ور لباسم کهنه گردد من نوم 
  • سنبل و لاله و سپرغم نیز هم  ** با هزاران ناز و نفرت خورده‌ام  920
  • گفت آری لاف می‌زن لاف‌لاف  ** در غریبی بس توان گفتن گزاف 
  • گفت نافم خود گواهی می‌دهد  ** منتی بر عود و عنبر می‌نهد 
  • لیک آن را کی شنود صاحب‌مشام  ** بر خر سرگین‌پرست آن شد حرام 
  • خر کمیز خر ببوید بر طریق  ** مشک چون عرضه کنم با این فریق 
  • بهر این گفت آن نبی مستجیب  ** رمز الاسلام فی‌الدنیا غریب  925
  • زانک خویشانش هم از وی می‌رمند  ** گرچه با ذاتش ملایک هم‌دمند 
  • صورتش را جنس می‌بینند انام  ** لیک از وی می‌نیابند آن مشام 
  • هم‌چو شیری در میان نقش گاو  ** دور می‌بینش ولی او را مکاو 
  • ور بکاوی ترک گاو تن بگو  ** که بدرد گاو را آن شیرخو 
  • طبع گاوی از سرت بیرون کند  ** خوی حیوانی ز حیوان بر کند  930
  • گاو باشی شیر گردی نزد او  ** گر تو با گاوی خوشی شیری مجو 
  • تفسیر انی اری سبع بقرات سمان یاکلهن سبع عجاف آن گاوان لاغر را خدا به صفت شیران گرسنه آفریده بود تا آن هفت گاو فربه را به اشتها می‌خوردند اگر چه آن خیالات صور گاوان در آینه‌ی خواب نمودند تو معنی بگیر 
  • آن عزیز مصر می‌دیدی به خواب  ** چونک چشم غیب را شد فتح باب 
  • هفت گاو فربه بس پروری  ** خوردشان آن هفت گاو لاغری 
  • در درون شیران بدند آن لاغران  ** ورنه گاوان را نبودندی خوران 
  • پس بشر آمد به صورت مرد کار  ** لیک در وی شیر پنهان مردخوار  935
  • مرد را خوش وا خورد فردش کند  ** صاف گردد دردش ار دردش کند