English    Türkçe    فارسی   

6
1202-1226

  • ای ضیاء الحق حسام‌الدین که نور  ** پاسبان تست از شر الطیور 
  • پاسبان تست نور و ارتقاش  ** ای تو خورشید مستر از خفاش 
  • چیست پرده پیش روی آفتاب  ** جز فزونی شعشعه و تیزی تاب 
  • پرده‌ی خورشید هم نور ربست  ** بی‌نصیب از وی خفاشست و شبست  1205
  • هر دو چون در بعد و پرده مانده‌اند  ** یا سیه‌رو یا فسرده مانده‌اند 
  • چون نبشتی بعضی از قصه‌ی هلال  ** داستان بدر آر اندر مقال 
  • آن هلال و بدر دارند اتحاد  ** از دوی دورند و از نقص و فساد 
  • آن هلال از نقص در باطن بریست  ** آن به ظاهر نقص تدریج آوریست 
  • درس گوید شب به شب تدریج را  ** در تانی بر دهد تفریج را  1210
  • در تانی گوید ای عجول خام  ** پایه‌پایه بر توان رفتن به بام 
  • دیگ را تدریج و استادانه جوش  ** کار ناید قلیه‌ی دیوانه جوش 
  • حق نه قادر بود بر خلق فلک  ** در یکی لحظه به کن بی‌هیچ شک 
  • پس چرا شش روز آن را درکشید  ** کل یوم الف عام ای مستفید 
  • خلقت طفل از چه اندر نه مه‌است  ** زانک تدریج از شعار آن شه‌است  1215
  • خلقت آدم چرا چل صبح بود  ** اندر آن گل اندک‌اندک می‌فزود 
  • نه چو تو ای خام که اکنون تاختی  ** طفلی و خود را تو شیخی ساختی 
  • بر دویدی چون کدو فوق همه  ** کو ترا پای جهاد و ملحمه 
  • تکیه کردی بر درختان و جدار  ** بر شدی ای اقرعک هم قرع‌وار 
  • اول ار شد مرکبت سرو سهی  ** لیک آخر خشک و بی‌مغزی تهی  1220
  • رنگ سبزت زرد شد ای قرع زود  ** زانک از گلگونه بود اصلی نبود 
  • داستان آن عجوزه کی روی زشت خویشتن را جندره و گلگونه می‌ساخت و ساخته نمی‌شد و پذیرا نمی‌آمد 
  • بود کمپیری نودساله کلان  ** پر تشنج روی و رنگش زعفران 
  • چون سر سفره رخ او توی توی  ** لیک در وی بود مانده عشق شوی 
  • ریخت دندانهاش و مو چون شیر شد  ** قد کمان و هر حسش تغییر شد 
  • عشق شوی و شهوت و حرصش تمام  ** عشق صید و پاره‌پاره گشته دام  1225
  • مرغ بی‌هنگام و راه بی‌رهی  ** آتشی پر در بن دیگ تهی