English    Türkçe    فارسی   

6
1632-1656

  • این ترا باور نیاید مصطفی  ** چون ز مسکینان همی‌جوید دعا 
  • گر بگویی از پی تعلیم بود  ** عین تجهیل از چه رو تفهیم بود 
  • بلک می‌داند که گنج شاهوار  ** در خرابیها نهد آن شهریار 
  • بدگمانی نعل معکوس ویست  ** گرچه هر جزویش جاسوس ویست  1635
  • بل حقیقت در حقیقت غرقه شد  ** زین سبب هفتاد بل صد فرقه شد 
  • با تو قلماشیت خواهم گفت هان  ** صوفیا خوش پهن بگشا گوش جان 
  • مر ترا هم زخم که آید ز آسمان  ** منتظر می‌باش خلعت بعد آن 
  • کو نه آن شاهست کت سیلی زند  ** پس نبخشد تاج و تخت مستند 
  • جمله دنیا را پر پشه بها  ** سیلیی را رشوت بی‌منتها  1640
  • گردنت زین طوق زرین جهان  ** چست در دزد و ز حق سیلی ستان 
  • آن قفاها که انبیا برداشتند  ** زان بلا سرهای خود افراشتند 
  • لیک حاضر باش در خود ای فتی  ** تا به خانه او بیابد مر ترا 
  • ورنه خلعت را برد او باز پس  ** که نیابیدم به خانه‌ش هیچ کس 
  • باز سال کردن صوفی از آن قاضی 
  • گفت صوفی که چه بودی کین جهان  ** ابروی رحمت گشادی جاودان  1645
  • هر دمی شوری نیاوردی به پیش  ** بر نیاوردی ز تلوینهاش نیش 
  • شب ندزدیدی چراغ روز را  ** دی نبردی باغ عیش آموز را 
  • جام صحت را نبودی سنگ تب  ** آمنی با خوف ناوردی کرب 
  • خود چه کم گشتی ز جود و رحمتش  ** گر نبودی خرخشه در نعمتش 
  • جواب قاضی سال صوفی را و قصه‌ی ترک و درزی را مثل آوردن 
  • گفت قاضی بس تهی‌رو صوفیی  ** خالی از فطنت چو کاف کوفیی  1650
  • تو بنشنیدی که آن پر قند لب  ** غدر خیاطان همی‌گفتی به شب 
  • خلق را در دزدی آن طایفه  ** می‌نمود افسانه‌های سالفه 
  • قصه‌ی پاره‌ربایی در برین  ** می حکایت کرد او با آن و این 
  • در سمر می‌خواند دزدی‌نامه‌ای  ** گرد او جمع آمده هنگامه‌ای 
  • مستمع چون یافت جاذب زان وفود  ** جمله اجزااش حکایت گشته بود  1655
  • قال النبی علیه السلام ان الله تعالی یلقن الحکمة علی لسان الواعظین بقدر همم المستمعین 
  • جذب سمعست ار کسی را خوش لبیست  ** گرمی و جد معلم از صبیست