English    Türkçe    فارسی   

6
1809-1833

  • گرچه آتش سخت پنهان می‌تند  ** کف بده انگشت اشارت می‌کند 
  • هم‌چنین اجزای مستان وصال  ** حامل از تمثالهای حال و قال  1810
  • در جمال حال وا مانده دهان  ** چشم غایب گشته از نقش جهان 
  • آن موالید از زه این چار نیست  ** لاجرم منظور این ابصار نیست 
  • آن موالید از تجلی زاده‌اند  ** لاجرم مستور پرده‌ی ساده‌اند 
  • زاده گفتیم و حقیقت زاد نیست  ** وین عبارت جز پی ارشاد نیست 
  • هین خمش کن تا بگوید شاه قل  ** بلبلی مفروش با این جنس گل  1815
  • این گل گویاست پر جوش و خروش  ** بلبلا ترک زبان کن باش گوش 
  • هر دو گون تمثال پاکیزه‌مثال  ** شاهد عدل‌اند بر سر وصال 
  • هر دو گون حسن لطیف مرتضی  ** شاهد احبال و حشر ما مضی 
  • هم‌چو یخ کاندر تموز مستجد  ** هر دم افسانه‌ی زمستان می‌کند 
  • ذکر آن اریاح سرد و زمهریر  ** اندر آن ازمان و ایام عسیر  1820
  • هم‌چو آن میوه که در وقت شتا  ** می‌کند افسانه‌ی لطف خدا 
  • قصه‌ی دور تبسمهای شمس  ** وآن عروسان چمن را لمس و طمس 
  • حال رفت و ماند جزوت یادگار  ** یا ازو واپرس یا خود یاد آر 
  • چون فرو گیرد غمت گر چستیی  ** زان دم نومید کن وا جستیی 
  • گفتییش ای غصه‌ی منکر به حال  ** راتبه‌ی انعامها را زان کمال  1825
  • گر بهر دم نت بهار و خرمیست  ** هم‌چو چاش گل تنت انبار چیست 
  • چاش گل تن فکر تو هم‌چون گلاب  ** منکر گل شد گلاب اینت عجاب 
  • از کپی‌خویان کفران که دریغ  ** بر نبی‌خویان نثار مهر و میغ 
  • آن لجاج کفر قانون کپیست  ** وآن سپاس و شکر منهاج نبیست 
  • با کپی‌خویان تهتکها چه کرد  ** با نبی‌رویان تنسکها چه کرد  1830
  • در عمارتها سگانند و عقور  ** در خرابیهاست گنج عز و نور 
  • گر نبودی این بزوغ اندر خسوف  ** گم نکردی راه چندین فیلسوف 
  • زیرکان و عاقلان از گمرهی  ** دیده بر خرطوم داغ ابلهی 
  • باقی قصه‌ی فقیر روزی‌طلب بی‌واسطه‌ی کسب