English    Türkçe    فارسی   

6
1831-1855

  • در عمارتها سگانند و عقور  ** در خرابیهاست گنج عز و نور 
  • گر نبودی این بزوغ اندر خسوف  ** گم نکردی راه چندین فیلسوف 
  • زیرکان و عاقلان از گمرهی  ** دیده بر خرطوم داغ ابلهی 
  • باقی قصه‌ی فقیر روزی‌طلب بی‌واسطه‌ی کسب 
  • آن یکی بیچاره‌ی مفلس ز درد  ** که ز بی‌چیزی هزاران زهر خورد 
  • لابه کردی در نماز و در دعا  ** کای خداوند و نگهبان رعا  1835
  • بی ز جهدی آفریدی مر مرا  ** بی فن من روزیم ده زین سرا 
  • پنج گوهر دادیم در درج سر  ** پنج حس دیگری هم مستتر 
  • لا یعد این داد و لا یحصی ز تو  ** من کلیلم از بیانش شرم‌رو 
  • چونک در خلاقیم تنها توی  ** کار رزاقیم تو کن مستوی 
  • سالها زو این دعا بسیار شد  ** عاقبت زاری او بر کار شد  1840
  • هم‌چو آن شخصی که روزی حلال  ** از خدا می‌خواست بی‌کسب و کلال 
  • گاو آوردش سعادت عاقبت  ** عهد داود لدنی معدلت 
  • این متیم نیز زاریها نمود  ** هم ز میدان اجابت گو ربود 
  • گاه بدظن می‌شدی اندر دعا  ** از پی تاخیر پاداش و جزا 
  • باز ارجاء خداوند کریم  ** در دلش بشار گشتی و زعیم  1845
  • چون شدی نومید در جهد از کلال  ** از جناب حق شنیدی که تعال 
  • خافضست و رافعست این کردگار  ** بی ازین دو بر نیاید هیچ کار 
  • خفض ارضی بین و رفع آسمان  ** بی ازین دو نیست دورانش ای فلان 
  • خفض و رفع این زمین نوعی دگر  ** نیم سالی شوره نیمی سبز و تر 
  • خفض و رفع روزگار با کرب  ** نوع دیگر نیم روز و نیم شب  1850
  • خفض و رفع این مزاج ممترج  ** گاه صحت گاه رنجوری مضج 
  • هم‌چنین دان جمله احوال جهان  ** قحط و جدب و صلح و جنگ از افتتان 
  • این جهان با این دو پر اندر هواست  ** زین دو جانها موطن خوف و رجاست 
  • تا جهان لرزان بود مانند برگ  ** در شمال و در سموم بعث و مرگ 
  • تا خم یک‌رنگی عیسی ما  ** بشکند نرخ خم صدرنگ را  1855