English    Türkçe    فارسی   

6
2069-2093

  • نور مردان مشرق و مغرب گرفت  ** اسمانها سجده کردند از شگفت 
  • آفتاب حق بر آمد از حمل  ** زیر چادر رفت خورشید از خجل  2070
  • ترهات چون تو ابلیسی مرا  ** کی بگرداند ز خاک این سرا 
  • من به بادی نامدم هم‌چون سحاب  ** تا بگردی باز گردم زین جناب 
  • عجل با آن نور شد قبله‌ی کرم  ** قبله بی آن نور شد کفر و صنم 
  • هست اباحت کز هوای آمد ضلال  ** هست اباحت کز خدا آمد کمال 
  • کفر ایمان گشت و دیو اسلام یافت  ** آن طرف کان نور بی‌اندازه تافت  2075
  • مظهر عزست و محبوب به حق  ** از همه کروبیان برده سبق 
  • سجده آدم را بیان سبق اوست  ** سجده آرد مغز را پیوست پوست 
  • شمع حق را پف کنی تو ای عجوز  ** هم تو سوزی هم سرت ای گنده‌پوز 
  • کی شود دریا ز پوز سگ نجس  ** کی شود خورشید از پف منطمس 
  • حکم بر ظاهر اگر هم می‌کنی  ** چیست ظاهرتر بگو زین روشنی  2080
  • جمله ظاهرها به پیش این ظهور  ** باشد اندر غایت نقص و قصور 
  • هر که بر شمع خدا آرد پف او  ** شمع کی میرد بسوزد پوز او 
  • چون تو خفاشان بسی بینند خواب  ** کین جهان ماند یتیم از آفتاب 
  • موجهای تیز دریاهای روح  ** هست صد چندان که بد طوفان نوح 
  • لیک اندر چشم کنعان موی رست  ** نوح و کشتی را بهشت و کوه جست  2085
  • کوه و کنعان را فرو برد آن زمان  ** نیم موجی تا به قعر امتهان 
  • مه فشاند نور و سگ وع وع کند  ** سگ ز نور ماه کی مرتع کند 
  • شب روان و همرهان مه بتگ  ** ترک رفتن کی کنند از بانگ سگ 
  • جزو سوی کل دوان مانند تیر  ** کی کند وقف از پی هر گنده‌پیر 
  • جان شرع و جان تقوی عارفست  ** معرفت محصول زهد سالفست  2090
  • زهد اندر کاشتن کوشیدنست  ** معرفت آن کشت را روییدنست 
  • پس چو تن باشد جهاد و اعتقاد  ** جان این کشتن نباتست و حصاد 
  • امر معروف او و هم معروف اوست  ** کاشف اسرار و هم مکشوف اوست