English    Türkçe    فارسی   

6
2189-2213

  • دو لقب را او برین هر دو نهاد  ** بهر فرق ای آفرین بر جانش باد 
  • در بیان آنک بر فرمان رود  ** گر گلی را خار خواهد آن شود  2190
  • معجزه‌ی هود علیه‌ السلام در تخلص مومنان امت به وقت نزول باد 
  • مومنان از دست باد ضایره  ** جمله بنشستند اندر دایره 
  • یاد طوفان بود و کشتی لطف هو  ** بس چنین کشتی و طوفان دارد او 
  • پادشاهی را خدا کشتی کند  ** تا به حرص خویش بر صفها زند 
  • قصد شه آن نه که خلق آمن شوند  ** قصدش آنک ملک گردد پای‌بند 
  • آن خراسی می‌دود قصدش خلاص  ** تا بیابد او ز زخم آن دم مناص  2195
  • قصد او آن نه که آبی بر کشد  ** یاکه کنجد را بدان روغن کند 
  • گاو بشتابد ز بیم زخم سخت  ** نه برای بردن گردون و رخت 
  • لیک دادش حق چنین خوف وجع  ** تا مصالح حاصل آید در تبع 
  • هم‌چنان هر کاسبی اندر دکان  ** بهر خود کوشد نه اصلاح جهان 
  • هر یکی بر درد جوید مرهمی  ** در تبع قایم شده زین عالمی  2200
  • حق ستون این جهان از ترس ساخت  ** هر یکی از ترس جان در کار باخت 
  • حمد ایزد را که ترسی را چنین  ** کرد او معمار و اصلاح زمین 
  • این همه ترسنده‌اند از نیک و بد  ** هیچ ترسنده نترسد خود ز خود 
  • پس حقیقت بر همه حاکم کسیست  ** که قریبست او اگر محسوس نیست 
  • هست او محسوس اندر مکمنی  ** لیک محسوس حس این خانه نی  2205
  • آن حسی که حق بر آن حس مظهرست  ** نیست حس این جهان آن دیگرست 
  • حس حیوان گر بدیدی آن صور  ** بایزید وقت بودی گاو و خر 
  • آنک تن را مظهر هر روح کرد  ** وآنک کشتی را براق نوح کرد 
  • گر بخواهد عین کشتی را به خو  ** او کند طوفان تو ای نورجو 
  • هر دمت طوفان و کشتی ای مقل  ** با غم و شادیت کرد او متصل  2210
  • گر نبینی کشتی و دریا به پیش  ** لرزها بین در همه اجزای خویش 
  • چون نبیند اصل ترسش را عیون  ** ترس دارد از خیال گونه‌گون 
  • مشت بر اعمی زند یک جلف مست  ** کور پندارد لگدزن اشترست